«ما سهم بیشتری میخواهیم.» این تک جملهی ساده و کلیدیای بود که الکساندرا برادسکی و ریچل کودر نِیلباف را ترغیب کرد تا پروژهی «آرمانشهر فمینیستی» را شروع کنند. پروژهای که حاصل آن کتابی شد از کارهای ۵۷ فمینیست و فعال برابریخواه که در قالب مقاله، داستان، شعر، گفتگو، طراحی و نقاشی جهان خیالی و آرمانی خود را تصویر و تخیل کردند.
فکر میکنید مردان نامرئی، سفر در زمان، ماشینهای پرنده، و سفر به کُرات دیگر حاصل تخیل اروپایی یا غربیاند؟ «هزار و یک شب» را، که مجموعهای از قصههای عامیانهیِ جمعآوری شده در طول عصر طلایی اسلام از قرن هشتم تا قرن سیزدهم میلادی است، باز کنید: خواهید دید که پر از این داستانهاست، و از این بیشتر!
با وجود پیشرفتهای اقتصادی، بخش زیادی از مردم دنیا گرفتار فقر اند، و برنامههای متنوع برای فقرزدایی به نتیجه نرسیدهاند. تعیین «درآمد پایه» برای تمام مردم میتواند ایدهای برای پایان دادن به فقر باشد، راه حلی که در حال حاضر یک رؤیاپردازی آرمانشهری است، اما میتواند در آینده عملی شود.
«آرمانشهر» یا «اوتوپیا»، کتاب درخشان توماس مور، قرنها است که الهامبخش انبوهی از متفکران ایدئالیست و روشنفکران آرمانگرا بوده، و امیدواری به ایجاد یک جامعهی آرمانی را زنده نگه داشته است. به مناسبت پانصدمین سال انتشار این اثر، نگاه دوبارهای به آن میاندازیم.