در سال ۱۹۳۲ بزرگترین نابغهی قرن بیستم نامهای اضطراری به بانفوذترین روانشناس قرن نوشت. در آن نامه، آلبرت اینشتین از زیگموند فروید پرسید «آیا راهی وجود دارد که بشریت را بتوان از تهدید جنگ رهانید؟» این نامه در همان سالی نوشته شد که شهروندان آلمانی با رأی خود حزب نازی را به قدرتمندترین حزب در آلمان تبدیل کردند.
شاید هنوز برخی به خاطر بیاورند، صبحگاه جمعهها اواسط دههی هفتاد شمسی را که با آنکه روزِ تعطیل بود، زود از رختخواب بیرون میخزیدیم تا تنها برنامه دربارهی فلسفه را از زبان خود فیلسوفان ببینیم. این برنامه دوبلهای بود از برنامههای «مردان اندیشه» که برایان مگی مجری آن بود.
آنچه مرا وامیداشت که سری به کنفرانس یک روزهی لوکاچ در لندن بزنم، حضور یک زن فیلسوفِ ریزاندام، پرشور و صریحاللهجه و بذلهگو و شاگرد لوکاچ بود: آگنش هلر. آگنش را ۱۴ سال پیش در تهران دیده بودم و تجدید دیدار با این فیلسوف که ماه مه امسال ۹۰ ساله شد، در روزهای تبعید مغتنم بود.