.
بیش از چهار سال قبل، در میخانهی هتلی در بوئنوس آیرس بحث داغی میان پابلو وِرنا و پدرش درگرفت. از آن زمان تا کنون پابلو پدرش را ندیده است. اما این مشاجره که به قهر و دوری آنها انجامید به مسائل خانوادگی ربط نداشت.
.
پدر از دخترش پرسید، «فکر میکنی هیولا هستم؟» این همان سؤالی بود که آنالیا از دوران کودکی به سختی سعی کرده بود تا از جواب دادن به آن طفره رود. وقتی پدر آنالیا به اتهام ارتکاب بعضی از بدترین جنایتهای تاریخ آرژانتین در حال محاکمه بود و در زندان به سر میبرد، این سؤال را از دخترش پرسید. این بار دیگر آنالیا نتوانست آن را نادیده بگیرد.