در راستای کمپین «ایران بدون نفرت» و در گفتگو با دکتر عباس میلانی، که از شرکتگنندگانِ در این کمپین نیز بوده است از عملکرد روشنفکران ایرانی و مسئولیت اجتماعی آنها در رویارویی با آزار بهائیان و تبعیض علیه آنها و دیگر اقلیتها و دگراندیشان پرسیدهایم.
کل کارنامهی اکو به عنوان یک فیلسوف، رماننویس، و روشنفکر عرصهی عمومی را کوشش او برای پرداختن به شماری از پرسشهای دشوار شکل میداد: دامنهی دانش ما تا کجا میتواند برسد؟ چرا به داستانسرایی میپردازیم؟ نقش رازداری و پنهانگی در امور انسانی چیست؟ و چرا همیشه نیاز داریم که به چیزی باور بیاوریم.
نظریههای توطئه و شایعات اغلب به دنبال وقایع منفی شیوع پیدا میکنند، به ویژه اگر این وقایع جدید و تا اندازهای ناشناخته باشند. این دقیقاً همان اتفاقی است که در رابطه با ویروس کرونا روی داد.
امروزه دنیای سیاست بیش از همیشه گرفتار دسیسهها و توطئهها شده است. اما آیا وجود دسیسهها و توطئههای واقعی دلیل موجهی برای این است که همهی اتفاقات جاری در جهان را از منظر «توهم توطئه» بنگریم؟ با بیماری همهگیرِ «بیاعتمادی» که به تهدیدی برای بنیانهای دموکراسی مبدل شده چگونه باید مقابله کرد؟
نظریههای توطئه از دوران مشروطه در تاریخنگاری ایرانی رواج داشته و بسیاری از مورخین برجسته از همین دریچه به وقایع تاریخی نگریستهاند و در نتیجه تصورات ایرانیان از واقعیت، تا حد زیادی با توطئهباوری عجین شده است. این مقاله به کاوش در روایتهای تاریخیِ گروههای مختلف پرداخته و شیوع این پارادایم را در میان ایرانیان تبیین میکند.