در حالی به زمان برگزاریِ انتخابات پارلمان اروپا نزدیک میشویم که بسیاری احساس میکنند که ایدهی اروپای واحد شکست خورده است. تقریباً هر روز شاهد فروپاشیِ فزایندهی طرحی هستیم که بر نگرشی آرمانشهری استوار بود. این نگرش با بازخوانیِ هزار سال منازعه و درگیری، امکان ایجاد اروپایی متحد را مطرح کرد و چنین اتحادی را ناگزیر و برگشتناپذیر شمرد. در آن زمان، ایجاد اروپای واحد را پایان تاریخ میپنداشتند.
«چه کسی تاریخِ ما را خواهد نوشت؟» به دوراندیشی و ازخودگذشتگیِ چشمگیر در بحبوحهی هول و هراسی باورنکردنی میپردازد. این فیلم، داستان گروه کوچکی از یهودیان گتوی ورشو را روایت میکند که با عزمی جزم در پی حفظ شواهد و مدارکی برآمدند که اوضاع زندگی یهودیان و رفتار نازیها با ایشان را نشان میداد.
مستند متولد اوین ساختهی مریم زارعی در شصتونهمین دورهی برلیناله به نمایش درآمد و برندهی جایزهی دورنمای سینمای آلمان شد. این فیلم با روایتی تأثیرگذار به موضوع کودکانی میپردازد که بخشی از دورهی نوزادی و کودکی خود را در زندان گذراندهاند. مریم زارعی، بازیگر و کارگردان ایرانی-آلمانی که خودش در زندان اوین به دنیا آمده با کنکاش پیرامون این مسئله سعی در درک و فهم اتفاقاتی دارد که در سالهای دههی ۶۰ برای زندانیان و فرزندان آنها رخ داده است.
حالا نه جهانی که اطلاعات از آن خبر میدهد بلکه خودِ اطلاعات به محلِ اصلیِ «امرِ ناشناخته» تبدیل شده است. اکنون به نظر میرسد که خودِ اطلاعات بیش از حد گسترده، مرموز و مهارنشدنی است. برای عامهی مردم، اطلاعات انبوهی که با آن روبرویند، گیجکنندهتر، ناخوشایندتر و تهدیدآمیزتر از معدود «اسرارِ» باقیماندهی «جهان» است، اسراری که تنها گروه کوچکی از معتادان به علم و تعداد انگشتشماری از مدعیان جایزهی نوبل به آن علاقه دارند.
در دنیای ناپایدارِ ما که مبتنی بر تغییرِ آنی و نامنظم است، اهداف غاییِ تعلیم و تربیتِ سنتی نظیر عادتهای ثابت، چارچوبهای شناختیِ محکم و اولویتهای ارزشی پایدار، عیب و نقص به شمار میروند. دستکم، تلقّی بازارِ دانش از آنها چنین است، بازاری که وفاداری، پیوندهای ناگسستنی و تعهداتِ بلندمدت را مطرود و منفور میشمارد: اینها موانعیاند که باید از سرِ راه برداشت.
یادگیری و تعلیم و تربیت به قامتِ دنیایی پایدار دوخته شده بود، دنیایی که امید میرفت که پایدار بماند و قرار بود که پایدارتر شود. در چنین جهانی، حافظه چیزِ ارزشمندی به شمار میرفت، و هر چه قویتر و پایدارتر بود، باارزشتر محسوب میشد. امروز چنین حافظهی قوی و پایداری از جهاتِ بسیاری بالقوه مایهی ناتوانی، از جهاتِ بسیار دیگری گمراهکننده، و از اکثر جهات بیفایده است.