تب‌های اولیه

دو برداشت رقیب از فلسفه‌ی سیاسی، به روایت چارلز لارمور

میثم بادامچی

پرسش اساسی‌ای که توجه لارمور را در تأملاتش درباره‌ی ماهیت فلسفه‌ی سیاسی به خود جلب کرده رابطه‌ی فلسفه‌ی سیاسی و اخلاق است. از جهتی فلسفه‌ی اخلاق و فلسفه‌ی سیاسی به قلمروهای بسیار مشابهی تعلق دارند؛ هر دو به اصولی می‌پردازند که باید در هنگام همزیستی در جامعه در نظر گرفت.

دموکراسی را باید از نو آفرید

رومن کرزناریک

دموکراسی مدرن-به‌ویژه در کشورهای ثروتمند-به ما اجازه داده تا آینده را استثمار کنیم. ما طوری با آینده برخورد می‌کنیم که گویی مستعمره‌ی دورافتاده‌ای عاری از سکنه است، جایی که می‌توانیم محیط‌زیستش را تخریب کنیم، مخاطرات فناوری‌شناختی را به آن صادر کنیم، زباله‌های هسته‌ای را در آن دفن کنیم، بدهیِ دولتی را بر دوشش بیندازیم و هر طور که دلمان می‌خواهد غارتش کنیم