در جریان انتخابات ریاستجمهوری برزیل، آدمهای اهل فناوری به شکل مستقیم و غیرمستقیم از سوی کارزار انتخاباتی هر دو رقیب اصلی استخدام شدند تا با استفاده از واتساَپ و ابزارهایی که امکان ارسال همزمان یک پیام مشخص را به صدها هزار کاربر میدهد، تلفنهای همراه میلیونها شهروند برزیل را بمباران خبری کنند. بمبارانی که بسیاری از اخبارش یا از بیخوبن جعلی و دروغ بود، یا تنها بخشی از واقعیت بود.
توجه کردن و جلب توجه کردن همیشه مشکل بوده است. ما محتاج دیده شدنایم و بیوقفه در حال تلاش و رقابت برای جذاب کردن خودمان به منظور جلب توجه بیشتر. اما در زمانهی ما که اطلاعات از در و دیوارش میریزد این مشکل حاد و بغرنج شده است و توجه به متاع محدود و کمیابی تبدیل میشود.
کمتر از دوهفته از انتشار یادداشت «بینام» معروف در نیویورک تایمز میگذرد. یادداشتی از یک «مقام رده بالا در کابینهی دونالد ترامپ» که مدعی شد او و بعضی دیگر از مقامات کابینهی ترامپ به «گروه مقاومت داخلی» در کاخ سفید تبدیل شدهاند، با خیلی از سیاستهای ترامپ موافق نیستند و «سخت» تلاش کرده و میکنند که جلوی این دست اقدامات ترامپ را بگیرند.
آیا رسانهها میتوانند با پوشش واقعیت و تأکید بر این رسالت، نظر مخاطبان خود را تغییر دهند؟ وقتی پیوسته در معرض اخبار تلخ و ناگوار قرار میگیریم چه پیامدهای روانی و جسمی در انتظار ماست؟
فلسفه در آلمان رونق پیدا کرده است. ثبتنام دانشجویان در دورههای فلسفه نسبت به سه سال گذشته یکسوم افزایش یافته است. متخصصان این رشته در تد سخنرانی میکنند، کتابهای پرفروش مینویسند، برنامههای تلویزیونی پربیننده تولید میکنند و جشنوارههایی مثل فیل.کُلن برگزار میکنند که هر سال در ماه ژوئن بیش از ۱۰ هزار شرکتکننده را به این شهر میکشاند.
در جنگی که هنوز به پایان نرسیده، دو نویسندهی سوری-انگلیسی از داستانها و زندگیهایی روایت میکنند که در این میانه گم شدهاند. آینههای شکستهای که فراسوی خرابههای سوریه، تصاویر زندگی مردمان را باز مینمایند.