شفق تأکید دارد که آشپز خوبی نیست اما عاشق غذا خوردن و خواندن و نوشتن دربارهی آن است. میگوید «مردم میگویند در رمانهایم بیش از اندازه به غذا اشاره میکنم ...» اما دلیل خوبی برای این کار وجود دارد ــ یکی از بهترین استدلالها علیه ...
رمان «مرا زبرا صدا کن»، دومین رمان آذرین فان دِرفلیت علومی، نویسندهی ایرانی-آمریکایی است که برندهی جایزهی بهترین رمان «انجمن قلم» آمریکا در سال ۲۰۱۹ شد. رمانی که خود او اینگونه توصیفاش میکند: «این کتاب، روانشناسی تبعید است.»
هیئت داوران «جایزهی بینالمللی ادبیات عرب»، جایزهی کتاب برگزیدهی سال ۲۰۱۹ را به نامهی شب، تازهترین کتاب هدی برکات، نویسندهی نامآشنای لبنانی اهدا کرد. برکات حالا از معدود نویسندگان جهان عرب است که تمام آثارش به زبان انگلیسی ترجمه شده و تمام جوایز مهم ادبی جهان عرب را برده است.
حرفهایی که از توماس مکگوینِ نویسنده دربارهی «هانا لیلیت اسدی» شنیدم، مسحورم کرد: «دارم جایزهای به یک نویسندهی جالب توجه میدهم که رمان اولش را منتشر کرده، یک زن جوان اهل آریزونا که مادرش یهودی و پدرش فلسطینی است!» با خودم فکر کردم: بزرگ شدن در خانوادهای با مادر یهودی و پدر فلسطینی چه جور تجربهای است؟
برای نویسندگان، «ما» و «آنها»یی وجود ندارد بلکه فقط انسانهایی وجود دارند با گفتهها و ناگفتههایشان. وظیفهی نویسنده اعادهی انسانیت به آنهایی است که انسانیتزدایی شدهاند. رمان مهم است چون در دیوار بیتفاوتیای که ما را احاطه کرده، روزنههایی کوچک ایجاد میکند. رماننویسان باید بر خلاف جریان آب شنا کنند و این ضرورت هیچ وقت مثل امروز آشکار نبوده است.
به نظر میرسد که اسمیت، این استادکار چیرهدست، خودش را کلاً از قید آرای رایج در این باره خلاص کرده است که رماننویس چگونه باید باشد یا چه کار باید بکند. هیچگونه اشراف کامل به کل اوضاع و هیچگونه تظاهر و وانمودی در کارش نیست. آدم احساس میکند که هرچه به خیال اسمیت خطور کرده، سرگرماش کرده و یا تحریکاش کرده، راه خودش را به آثار او باز میکند.