پری (ملیکا فروتن) و فرخ (شهباز نوشیر)، پدر و مادری متشرع، برای اولین بار به خارج از ایران سفر میکنند تا بعد از دو سال پسر دانشجوی خود، بابک، را ببینند. ظاهراً بابک با بورسیهی تحصیلیِ دولتی در پلیتکنیک آتن سرگرم تحصیل است. برخلاف انتظار، بابک در فرودگاه به استقبال آنها نمیرود. در خانهی محقر و آشفتهی بابک هم اثری از او نیست. صاحبخانه میگوید بابک به او بدهکار است و سه ماه قبل آنجا را ترک کرده است.
آیا میتوان نظام بانکداری کنونی را یکی از عوامل تحکیم مبانی جامعهی طبقاتی دانست؟ از توزیع نامتوازن هزینهها و سودهای بهبود وضعیت اقتصادی در جوامع سرمایهداری چه میدانیم؟ چرا بعد از هر دور رکود اقتصادی، شمار کارگران بیکار در مقایسه با دورهی پیش از انقباض اقتصاد افزایش مییابد؟
به نظر میرسد که در دنیای معاصر، انسانها تا حد زیادی نسبت به ارزشهای اخلاقی بیاعتنا و، به تعبیر زیگمنت باومنِ فیلسوف، بیحس شدهاند. باومن علت اصلی این بیحسی را رواج مصرفگرایی در جوامع ما میداند، و در مورد خطرات جدی آن هشدار میدهد.
در گذشته، «نخبگان فرهنگی» با سلایق هنری و ادبی سطح بالا و با معیارهای سختگیرانه برای ارزیابی فرآوردههای فرهنگی، آثار ارزنده را معرفی میکردند. چنین روندی اکنون دگرگون شده، و نخبگان فرهنگی هم به فرهنگ عامهپسند گرایش پیدا کردهاند. زیگمنت باومن، نخبه و متفکر بزرگی که چند روز پیش درگذشت، درباره دلایل و تبعات این پدیده توضیح داده است.
در دنیای معاصر، «همبستگی انسانی» در جوامع مصرفگرای ما به شدت افول کرده، و رقابت، سودجویی، و دشمنی جای آن را گرفته است. اما هنوز اشتیاقی به احیای این همبستگی احساس میشود. نیاز به احساس همبستگی نه فقط ضرورتی شخصی که سرچشمهی امیدواری جمعی ما به آینده است.
غریبه کیست و چرا از او میترسیم؟ پیامدهای زیانبارِ معاشرتهراسی چیست؟ «اجتماع بسته» چه ویژگیهایی دارد؟ آیا زندگی در چنین فضاهایی احساس ناامنی را کاهش میدهد؟