فرانک اسنودن، تاریخنگار، میگوید همهگیریهایی مانند شیوع ویروس کرونا آیینهای در برابر بشریت است که روابط اخلاقی انسانها را منعکس میکند.
ادواردو گالیانو، نویسندهی نامدار اروگوئهای که پس از کودتای نظامیان در مونتهویدئو بازداشت شد، میگوید: «مرا در اتومبیلی چپاندند و بردند و در سلولی محبوس کردند. اسمم را با ناخن روی دیوار خراشیدم. شبها صدای داد و فریاد میشنیدم. بعد از چند روز آزاد شدم. من همیشه خوششانس بودهام.»
چند دهه سیاست حکومت در سترون کردن مردم و ایجاد شکافهای عمیق بین آنها موفق عمل کرده، شکاف طبقاتی، شکاف قومیتی، شکاف مذهبی و فرهنگی. سالهای متمادی رسانههای حکومتی به این شکاف دامن زدهاند و در برنامهها و فیلمها و سریالها گروهی مقابل گروهی دیگر قرار گرفتهاند و مرزبندی کردهاند. این مرز حالا بیشتر از همیشه هویداست، از تجمعی به تجمعی دیگر، از خشمی به خشمی دیگر.
در این روزها، صدها تصویر از اعتراضات خونین آبانماه منتشر شده است. برای کسی که از دور و با حسرت به آنچه در «خانه» میگذرد، نگران است، همهی این تصاویر لحظاتی میشوند از فرو ریختن و درهمشکستن. این لحظات برای یک تبعیدی آئینهای از دریغها است. با هر تصویر، یک کاش، و با هر فریاد، یک رنج.
آیا همهی اعتراض معترضین به قیمت بنزین بود؟ معترضین از چه قشر و طبقهای هستند و اعتراضات چه تفاوت و شباهتی با اعتراضات در سال ۸۸ و دیماه ۹۶ دارد؟ اعتراضات مخالفان در هنگکنگ، شیلی، عراق و لبنان و… چه تأثیری بر شکلگیری اعتراضات در ایران داشت؟ این سؤالات را با کاظم کردوانی، جامعهشناس ساکن برلین در میان گذاشتهایم.
چرا کسانی که خود قربانیان چارچوبهای تعریف شدهی حاکم هستند تبدیل به ضابطان مجازات برای متخلفین میشوند؟ این قوانین را چه کسی وضع میکند؟ چه کسی این اصول بنیادین را تعریف و روشهای پاسداری از آن را تبیین کرده است؟ آیا همراهی با ایشان صرفاً به دلیل تنیدگی باورها و ارزشهاست؟