تب‌های اولیه

کریسمس در پلاکِ ۱۴

شادی بیضایی

در عالم بچگی به خواب هم نمی‌دیدم که خودم هم روزی مهاجرت کنم. پر رنگترین صورت مهاجرت برایم او بود تا این که ده سال پیش اواخر بهار، از ایران بیرون آمدم. یادم است روز آمدنم، هوای تهران خوب بود. هنوز داغ داغ نشده بود. چند ساعت مانده به پرواز با همسایهها خداحافظی کردم.

ترجمه‌ی رنج

شادی بیضایی

از مریم میپرسم: یونان چطور کشوری است؟ میگوید: کشور آفتاب و ساحل؛ و عکسی را توی موبایلش نشان میدهد از آخرین سفرش به آنجا. پشت سرش آبیِ یکدست است از خورشید تا ته دریای مدیترانه.

و من آن روز را انتظار می‌کشم

شادی بیضایی

در اردیبهشت سال ۱۳۸۷ مسئولین جامعه‌ی بهایی همزمان و در منزل مسکونی‌شان دستگیر شدند. آن‌‌ها تمام این سال‌ها را تا امروز در زندان گذرانده‌اند. این نوشته، روایت همان روزهاست؛  نه در تهران که در زندگی مهاجری تازه‌وارد در غرب استرالیا

تا روزهاى آفتابى: به مناسبت روز جهانی اطلاع‌رسانی درباره‌ی اوتیسم

شادی بیضایی

​دوم آوریل روز اطلاع‌رسانی درباره‌ی «اوتیسم» است. لازم نیست عضوی از خانواده‌ی ما «اوتیستیک» باشد تا ناگزیر باشیم درباره‌ی «اوتیسم» بخوانیم. حدوداً یک کودک از هر صد کودکی که هر روز متولد می‌شوند اوتیستیک است. این یعنی تمام اعضای جامعه به شکلی با اوتیسم در ارتباط اند و باید در این باره کسب اطلاع کنند.