در ۷ ژوئیه نامهی سرگشادهای در مجلهی هارپر منتشر شد که ۱۵۳ نفر از نویسندگان، هنرمندان و روشنفکران آن را امضاء کرده بودند. این نامه در مجموع بیانیهای در دفاع از «آزادی بیان» تلقی شد. متن آن نسبت به اینکه «تبادل آزاد اطلاعات و دیدگاهها… هر روز محدودتر میشود» ابراز نگرانی کرده بود. اما گروه بزرگی از منتقدان نامه از جمله نویسندگان، هنرمندان و روشنفکران دیگر، اظهار داشتند که خلاف این گفته صادق است.
آیا حذف افراد از رسانههای اجتماعی، به شکلی بنیادین موجب تغییر نحوهی سازماندهی سرگرمی و تفریح میشود؟ اگر شاخصهای گفتگوهای روزانهی خود را تغییر ندهیم و همگی از این رسانهها خارج نشویم، پاسخ مثبت است.
پرخوانندهترین فیلسوف زندهی آلمان در جهان، کرهایتبار است. بیونگ-چول هان (متولد سئول، ۱۹۵۹) استاد هنر دانشگاه برلین، ده سال قبل با کتاب جامعهی خستگی به شهرت جهانی دست یافت. از آن زمان او یک دوجین مقالات شعائری مشابه منتشر کرده و در آنها نقد اجتماعگرایانهی ویژهای از وجوه مختلف نظام سرمایهداری معاصر انجام داده است. اثر اخیر او ناپدید شدن شعائر (هردر، ۲۰۲۰) است. این مصاحبه در مورد این کتاب است.
اخبار جعلی از تبلیغ کمپینهای سیاسی و ضربه به اعتبار افراد و نفرتپراکنی تا افزایش مخاطب، دنبالکننده و سود مالی، اهداف متفاوتی را دنبال میکنند. با افزایش ضریب نفوذ اینترنت و گسترش شبکههای اجتماعی، حالا دیگر پروپاگاندا و شایعهپراکنی در انحصار سیاستمداران، دولتها و رسانههای پرنفوذ نیست. اما راه مقابله با این شایعات و اخبار جعلی چیست؟
اگر اخلاق را جدی بگیریم، چنان که باید این کار را بکنیم، آنگاه دلیل موجهی داریم که اخلاقیگری ــ به ویژه بیرحمانهترین شکلهای آن ــ را هم بسیار جدی بگیریم. پیچش بنیادی و ذاتی در وضعیت بغرنج بشری این است که اخلاق هم امکان و هم ابزاری برای تحقق بخشیدن به بسیاری از بیانعطافترین و بیرحمانهترین شکلهای بیاخلاقی است.
هر چند دولتها میتوانند آزادی بیان را به نفع خود محدود کنند اما کاستن از شفافیت و اِعمال سانسور هزینههایی دارد. اغلب این سبکسنگین کردن سود و زیانِ سرکوب و سانسور را «تنگنای دیکتاتور» میخوانند. نوعی از این تنگنا وقتی به وجود میآید که دولت میخواهد محدودیتهایی علیه آزادی بیان وضع کند اما سرکوب میتواند به واکنش منفی علیه دولت بینجامد.