یکسال پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان چه بر سر زنان و دختران این کشور آمده است و دنیای آنها دستخوش چه تغییراتی شده است؟ در اینجا از خلال روایتهایی دستِ اول با مسائلی آشنا میشویم که آنها در این «آپارتاید جنستی» با آن مواجهاند.
از سیکها نیز بهروایت آمار تنها ۱۵۰ تن در کابل باقی ماندهاند و دولت هند اعلام کرده است که به آنها ویزای اضطراری میدهد. اگر این کاروان کوچک همه از افغانستان بروند، میتوان گفت که بعد از بوداییها و یهودیان، آیین سیک نیز از افغانستان برچیده خواهد شد و افغانستان به لحاظ آیینی دیگر کشور متنوع و رنگارنگی نخواهد بود.
اسن سیشتاد، نویسندهی بلژیکی، در مقدمهی کتاب کتابفروش کابل بهنقل از یکی از کتابفروشان کابل مینویسد: «بار اول کمونیستها کتابهایم را سوزاندند، سپس مجاهدین آنها را چور و چپاول کردند و بار دیگر طالبان همهی آنها را آتش زدند.»
به نظر عبدالعزیز محبی، رئیس سابق دانشگاه بامیان که زمستان گذشته افغانستان را ترک کرده است، آیندهی تحصیلات عالی در افغانستان تاریک است. اما استادانی که بهرغم دشواریها در افغانستان باقی ماندهاند، هنوز نگذاشتهاند که طالبان چراغ دانشگاه را خاموش کنند.
در دوران طالب، قبل از این حوادث میشد به رقص پناه برد و رقصید تا آن دم که خسته شوی و دردهایت را به فراموشی بسپاری. مگر حالا میتوانم برقصم؟! پس آن صدها انسان و صدها خانواده چه؟ مردمان میگویند آن مادری که سه پسرش را از دست داده بود، سکته کرد. نمیدانم چقدر درست است اما بدون سکته هم مگر زنده است؟
امشب خیلی خوشحال بودم. دانشگاه کابلمان اطلاعیه داده و نوشته که «شایعهی بستهشدن دانشگاههای دولتی دروغ بوده و دروس بهصورت جداگانه پیش خواهد رفت.» اما این خوشحالی به ساعتی دوام نکرد و چند دقیقه بعد، خبر دستگیری دختران معترض بامیان را دیدم و بهخاطر آنان واقعاً ناراحتم.