اسن سیشتاد، نویسندهی بلژیکی، در مقدمهی کتاب کتابفروش کابل بهنقل از یکی از کتابفروشان کابل مینویسد: «بار اول کمونیستها کتابهایم را سوزاندند، سپس مجاهدین آنها را چور و چپاول کردند و بار دیگر طالبان همهی آنها را آتش زدند.»
به نظر عبدالعزیز محبی، رئیس سابق دانشگاه بامیان که زمستان گذشته افغانستان را ترک کرده است، آیندهی تحصیلات عالی در افغانستان تاریک است. اما استادانی که بهرغم دشواریها در افغانستان باقی ماندهاند، هنوز نگذاشتهاند که طالبان چراغ دانشگاه را خاموش کنند.
در دوران طالب، قبل از این حوادث میشد به رقص پناه برد و رقصید تا آن دم که خسته شوی و دردهایت را به فراموشی بسپاری. مگر حالا میتوانم برقصم؟! پس آن صدها انسان و صدها خانواده چه؟ مردمان میگویند آن مادری که سه پسرش را از دست داده بود، سکته کرد. نمیدانم چقدر درست است اما بدون سکته هم مگر زنده است؟
امشب خیلی خوشحال بودم. دانشگاه کابلمان اطلاعیه داده و نوشته که «شایعهی بستهشدن دانشگاههای دولتی دروغ بوده و دروس بهصورت جداگانه پیش خواهد رفت.» اما این خوشحالی به ساعتی دوام نکرد و چند دقیقه بعد، خبر دستگیری دختران معترض بامیان را دیدم و بهخاطر آنان واقعاً ناراحتم.
نرگس جودکی متولد ۱۳۵۴ است و در حوزهی اجتماعی مینویسد. گزارشنویسی را از سال ۱۳۸۰ آغاز کرده و نخستین تجربههایش را با زلزلهی بم و سیل گلستان گذرانده است.
دختر کاکایم رفت تا دَر را بسته کند. وقتی آمد، گفت: «همسایه چنان خوب با طالب دست میدهد گویی دوستش باشد. همینقدر زود فراموش کردید که عسکرهایمان را همین انسانها کشته بودند.»