بحران همهگیری ویروسِ کرونا چه چیزهایی را دربارهی جامعه، سیاست، اقتصاد و زندگی ما آشکار کرد؟ چرا غافلگیر شدیم؟ چه عواملی سبب شد که کشورهای گوناگون در مواجهه با آن به شیوههای مختلفی عمل کنند؟ بحران کرونا چه تفاوتها و شباهتهایی با بحران مالی ۲۰۰۸، بحران تروریسم و بحران پناهجویی داشت و در نهایت این تجربه چطور میتواند ما را برای آیندهای بهتر آماده کند؟
اگر شیوع کووید-19 در سال 2021 ادامه یابد و جانِ میلیونها نفر را بگیرد، یا اگر بیماری عالمگیرِ مرگبارتری در سال 2030 بشر را مبتلا کند، نه نوعی بلای طبیعیِ مهارنشدنی خواهد بود و نه عذابی الهی. چنین چیزی نتیجهی قصور بشر و ــ به بیان دقیقتر ــ معلول کوتاهیِ سیاستمداران خواهد بود.
وقتی کارمن آریستِگی، گویندهی اخبار، پس از افشای رسواییِ رئیس جمهور مکزیک در یک برنامهی زندهی رادیوییِ محبوب از کار اخراج شد، موجی از خشم و اعتراض کشور را فرا گرفت.
در چند سال گذشته به این تصور دامن زده شده است که، برخلاف عقیدهی رایج، هیتلر در سال 1945 نمُرد بلکه تا مدتها پس از آن به زندگی ادامه داد و در کهنسالی در آرامش از دنیا رفت. چرا بهرغم وجود شواهد و مدارک مسلّم و بیچونوچرا دربارهی مرگ هیتلر، به نظر میرسد که این همه آدم عقیده دارند که او زنده مانده است؟ این پرسش تنها یک پاسخ ندارد.
در اواخر بعدازظهر یکی از جمعههای نوامبر پارسال، پلیس را به علت «حادثهای تروریستی» به ایستگاه مترو «آکسفورد سیرکوسِ» لندن فراخواندند. از مردم خواستند که ایستگاه را ترک کنند، و در نتیجه جمعیتی انبوه به طرف خروجیهای ایستگاه شتافتند. گزارشهایی دربارهی شلیک گلوله دهان به دهان چرخید، و عکسها و ویدیوهایی در اینترنت منتشر شد که نشان میداد مردم در حال فرار از آن ناحیهاند و نیروهای مسلح پلیس به سوی آن محل میشتابند.
شش دولتشهر عرب خلیج فارس، که هر یک پیشتر نوعی دهکدهی ماهیگیریِ بکر و بیجنبوجوش بودند، اکنون به سرزمین عجایبی پرزرقوبرق و فوق مدرن و البته کانون بردهداری تبدیل شدهاند.الغای واقعیِ بردهداری در خلیج فارس مستلزم از بین رفتن همهی نشانههای بردهداری، بهویژه نژادیسازی کار و سوءاستفاده و بهرهکشی شدید از کارگران، است.