تب‌های اولیه

آلبر کامو؛ عصیان می‌کنم، پس هستیم...

زیگمونت باومن

کامو اعتراف می‌کرد که «به تاریخ انسانی بدبین و به انسان خوش‌بین است»، انسانی که تأکید می‌کرد، «تنها آفریده‌ای است که نمی‌پذیرد آن چه هست باشد.» به نظرِ کامو، «آزادی انسان چیزی نیست جز امکانِ بهتر بودن» و «تنها راهِ برآمدن از پسِ جهانی ناآزاد این است که چنان کاملاً آزاد شوید که وجودتان سراپا عصیان باشد.»