در یک سال گذشته، زبالههای دنیا در سواحل جنوب شرقی آسیا روی هم تلنبار شده است. صندوقهای زبالههای بهدردنخورِ کشورهای غربی در بندرهای فیلیپین، اندونزی و ویتنام انباشته شده و ضایعات پلاستیکیِ واردشده از اروپا و آمریکا زبالهزارهای سمیِ وسیعی را در سراسر مالزی پدید آورده است.
اوائل دههی هفتاد میلادی با اوج گرفتن مباحث زیستمحیطی همراه شد و سازمان ملل متحد را بر آن داشت تا برای افزایش آگاهی مردم و همچنین ترغیب دولتها به اتخاذ تصمیماتی در مقابله با تخریب زیستمحیطی یک روز را به نام محیط زیست در تقویم ثبت کند. این روز به مرور زمان بدل به فراخوانی شد برای نجات طبیعت و البته انسان.
ماه گذشته دانشگاه اروپای مرکزی در بوداپست میزبان یووال نوح هراری بود که طی یک سخنرانی چهرهی متفاوتی از ملیگرایی ارائه کرد. تفاوت بین ملیگرایی و مفاهیم رایج و مهمی چون فاشیسم، قبیلهگرایی و جهانیگرایی و رابطهی بین ملیگرایی و دموکراسی مباحث کانونی این سخنرانی بود. نوشتهی زیر ترجمهی این سخنرانی به زبان فارسی است.
اکنون سیاستگذاران از لزوم گسترش چشمگیر انرژی هستهای برای مقابله با تغییرات اقلیمی سخن میگویند. پیش از ورود به عصر هستهایِ جدید باید به اسناد مربوط به پروندههای پزشکیِ چرنوبیل توجه کنیم. این اسناد محرمانه که در اختیار عموم قرار گرفتهاند پرسشهایی را دربارهی تأثیرات بلندمدت مقادیر اندک مواد رادیواکتیو بر سلامتی انسان مطرح میکنند که تا کنون بیپاسخ ماندهاند.
دموکراسی مدرن-بهویژه در کشورهای ثروتمند-به ما اجازه داده تا آینده را استثمار کنیم. ما طوری با آینده برخورد میکنیم که گویی مستعمرهی دورافتادهای عاری از سکنه است، جایی که میتوانیم محیطزیستش را تخریب کنیم، مخاطرات فناوریشناختی را به آن صادر کنیم، زبالههای هستهای را در آن دفن کنیم، بدهیِ دولتی را بر دوشش بیندازیم و هر طور که دلمان میخواهد غارتش کنیم
این روزها جملهای از دیوید هاروی، بوم شناسی سیاسی، مدام در محافل ایرانی تکرار میشود: «در بلایای طبیعی هیچچیزی طبیعی نیست». در واقع، همهچیز برساختهی اقتصادی-اجتماعیِ جوامع است. وقتی جامعهشناسیِ فاجعه درس میدادم اولین چیزی که از شاگردانم میخواستم این بود که مقایسهای بکنند بین تاریخ زلزله در ژاپن و ایران. چرا ژاپن در زلزلههایی به مراتب قویتر از ایران، کشته نمیدهد و حتی تعداد مجروحان خیلی کم است. چرا اصلاً خسارت مالی و جانیای که دارند قابل مقایسه با زلزلهای مثل بم نیست که از زلزلههای ژاپن بهمراتب سبکتر بود؟