سید جواد طباطبایی (۱۳۲۴-۱۴۰۱) را شاید بتوان اثرگذارترین و مناقشهبرانگیزترین نظریهپرداز «ناسیونالیسم نوین» ایرانی خواند؛ اندیشمندی که میتوان با آراء او موافق یا مخالف بود، اما در بحث از فلسفهی سیاسی و تاریخ اندیشهی ایرانی نمیتوان دیدگاههایش را نادیده گرفت.
انقلابِ بهاصطلاح اسلامیِ ما که مدعی بود شروعی تازه است، آخرین امکاناتی را که در اسلام، در تفسیر سنتی کلمه، نهفته بود به منصهی ظهور رساند. بهبیان سادهتر، برخلاف ادعاهای گفتمان رسمی، با انقلاب ایران ما نه با یک آغاز و شروعی تازه، بلکه با یک پایان، یعنی پایان همهی ظرفیت و امکانات اسلامِ سنتی مواجه هستیم.
یورگن هابرماسِ ۹٢ ساله، فیلسوف بزرگِ آلمانی با کاوشی عظیم در پیوندهای بین دین و تفکر عقلانی بسیاری را شگفتزده میکند. جدیدترین اثرِ این اندیشمند برجسته که شهرتی جهانی دارد، دو سال پیش با عنوان تاریخ فلسفه در قالب یک اثر دو جلدی با بیش از ۱۷۰۰ صفحه به زبان آلمانی منتشر شد.
معمولاً اگر داستانی را از جای مناسبی شروع نکنیم، نتیجهگیری آن هم درست نخواهد بود. این امر در مورد تاریخ پیدایش جهان مدرن نیز صادق است. روایتهای سنتی به «عصر اکتشاف» اروپا در قرن پانزدهم، و ایجاد ارتباط دریایی بین غرب و شرق، اولویت میدهند. و این رویداد مهم تاریخی را، به کشف سرنوشتساز، هرچند تصادفیِ، آنچه به «دنیای جدید» شهرت یافت، گره میزنند.
کرونا اپیدمی تنهایی را نمایان کرده است. آیا جهانِ ما در پساکرونا نیازمند بازاندیشی تجربهی تنهایی است؟ آیا وزارتخانههای تنهایی در پساکرونا میتوانند معضل تنهایی انسان مدرن را حل کنند؟ در دورانی که انسانها یکی از عمیقتری و بحرانیترین تجربههای تنهایی را پشت سر میگذارند با مهدی خلجی، نویسنده و پژوهشگر فلسفه، دربارهی تجربهی تنهایی انسان مدرن گفتگو کردهایم.
این یادداشت ناظر است به تبیین اندیشههای بسام طیبی (متولد ۱۹۴۴)، روشنفکر و آکادمیسین سوری-آلمانی، از اصلاح دینی و «مدرنیتهی فرهنگی» و نقدهای او بر اسلام سیاسی معاصر. طیبی در نگاه اصلاحجوی خویش «اسلام» را نوعی «نظام فرهنگی» توصیف میکند که در نظر او خود را با بافتارهای مختلف تطبیق میدهد. تفسیر او از دین در نقطهی مقابل بنیادگرایان و هواداران اسلام سیاسی در جهان عرب و ایران قرار دارد که دین را ایدئولوژیک میبینند.