از سالهای نخست دههی ۶۰ به بعد، تا بیش از یک دهه اثری از جنبش زنان در صحنهی علنی و عمومی جامعه نبود. سرکوب گستردهی نهادهای سیاسی و مدنیِ مخالف و منتقدِ حکومت پس از سال ۱۳۶۰، دامن جنبش زنان را نیز گرفت و منجر به توقف فعالیت گروهها و نشریات زنان شد.
پس از سقوط حکومت پهلوی در بهمن ۱۳۵۷، هنوز تب انقلاب در جان مردم بود که زنان با شوک از دست رفتن بسیاری از حقوقی که طی هفت دههی پیش کسب کرده بودند، مواجه شدند. در چنین شرایطی، جنبش زنان چه کرد و آیا توانست دربرابر حملات پیاپی حکومت جدید، دیواری برای محافظت از حقوق زنان بسازد؟
«مجمع جهانی دموکراسی» که هرساله با شرکت مقامات تصمیمساز سیاسی و فعالان مدنی برگزار میشود، فرصتی برای بحث و گفتوگو و یافتن راهکارهایی برای چالشهای پیش روی دموکراسی در سراسر جهان است. امسال موضوعات اصلی این مجمع «مشارکت عمومی، سیاسی و اقتصادی زنان» و «مبارزه با خشونت علیه زنان با توجه به جنبش #منهم» بود.
روجا فضائلی، استاد دپارتمان مطالعات خاورمیانه در دانشگاه ترینیتی دوبلین در ایرلند، کتابش با عنوان انواع گوناگون فمینیسم اسلامی: حقوق و تفاسیر در گذر نسلها در ایران را با این توضیح آغاز میکند: «این تحقیق جدا از پروژهای دانشگاهی، یک سفر شخصی هم برای من بود. من در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران بزرگ شدهام و این نقطهی تمایز من با فمینیستهای سرشناس ایرانی است که پیش از من دربارهی فمینیسم و جنبش زنان در ایران نوشتهاند.»
اعتراضها به مشکلات معیشتی و حجاب اجباری، چه تأثیری بر جنبش زنان در ایران گذاشتند؟ آیا این دو حرکت، که زمستان گذشته خیابانهای ایران را تکان دادند و پسلرزههای آنها هنوز ادامه دارد، میتوانند نیروهای جدیدی را به جنبش زنان اضافه کنند و استراتژیهای آن را تغییر دهند؟
نسرین ستوده، در تمام سالهایی که از دور و نزدیک میشناسمش، نمادی از همان شجاعتی است که خودش میگوید مسری است. نمادی از زنان و مردانی که تهدید و احضار و بازداشت و شکنجه صدای حقطلبیشان را خاموش نمیکند و در کورهراههای سخت و تاریک پیش رو، یادمان میآورند که نترسیم و نگذاریم که صدایمان را در گلو خفه کنند.