از سال ۲۰۰۶ تا کنون بیش از ۱۱۲ هزار نفر در مکزیک ناپدید شدهاند؛ اکثر ناپدیدشدگان به ایالتهای خالیسکو، تامائولیپاس، مکزیکو، وراکروز و نُئِوو لئون تعلق دارند.
ناکارآمدیِ نهادهای دولتیای همچون «ستاد مبارزه با موادمخدر» که در سال ۱۳۷۶ تأسیس شد، بر کسی پوشیده نیست. روند فزایندهی اعتیاد در کشور، بدترشدن شرایط زندگیِ مصرفکنندگان و کاهش سن اعتیاد، از جمله شاخصهایی است که ناکارآمدیِ فعالیتهای دولتی را نشان میدهد.
در سالهای پایانی دههی 1990، جوانان ایسلندی در مصرف مواد مخدر و الکل و سیگار، از تمام کشورهای اروپایی پیشی گرفته بودند. این موضوع توجه مسئولان را جلب کرد و به دنبال راهی برای رفع معضلات ناشی از مصرف مواد مخدر و الکل برآمدند. درمانگران ایسلندی گفتند وقتی افراد به هروئین معتاد میشوند، چرا به ورزش و هنر معتاد نشوند؟ این جمله سرآغاز تحولی بنیادین در ایسلند شد.
بهرغم تغییراتی که در چند دههی اخیر در سیاستگذاریهای مرتبط با مواد مخدر در ایران رخ داده است، انسانیتزدایی از مصرفکنندگان مواد مخدر همچنان ادامه دارد. زبان، تصویرسازیها، رفتارهایی که از مصرفکنندگان مواد مخدر انسانیتزدایی میکند و خشونتی که علیه آنان اعمال میشود، با هم چه پیوندی دارند و اصلاً چرا باید همهی ما به شیوهی تصویرسازی از مصرفکنندگان مواد مخدر اهمیت بدهیم؟
«مردی تکیده و افتاده، با صدایی تودماغی و کشدار» تصویری بود که سالها، از مصرفکنندگان مواد مخدر برای ما ساخته میشد تا بترسیم و به سراغ مصرف مواد مخدر نرویم. اما به نظر میرسد که تصویر اعتیاد به مواد مخدر و روانگردان در سالهای اخیر تغییر کرده، و مصرفکنندهی مواد مخدر، در نگاه عموم، از «مجرم» به شهروندی نیازمند کمک یا بیماری محتاج درمان تبدیل شده است.
بر اساس تحقیقات بنیاد برومند، از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا ۳۱ شهریور ۱۴۰۰ دستکم ۵۸۴۶ نفر به خاطر جرائم مرتبط با مواد مخدر در ایران اعدام شدهاند. مقامات و دستگاههای رسمی حکومت اصرار دارند که هدف از این اعدامها فقط مجازات قاچاقچیان و فروشندگان مواد مخدر است. اما مروری بر تاریخچهی قوانین مرتبط با مواد مخدر و نحوهی اجرای آنها نشان میدهد که مصرفکنندگان و معتادان به مواد مخدر نیز از این مجازاتها در امان نیستند و چه بسا اصلیترین قربانیان این اعدامها باشند.