تاریخ انتشار: 
1400/10/29

ایسلند و پرتغال، دو کشور موفق در مهار اعتیاد به مواد مخدر

المیرا محمودی

everydayhealth

اعتیاد به مواد مخدر، در بسیاری از جوامع همچون کلاف پیچیده‌ای شده که هیچ راهی برای باز کردن گره‌هایش پیدا نمی‌شود و هر تلاشی برای مهار آن به درهای بسته می‌خورد. در برخی کشورها همچون ایران نرخ شیوع و افزایش تمایل به مصرف مواد بسیار بالاتر از نرخ رشد جمعیت است و آمار معتادان به مصرف مواد مخدر هر سال بیشتر می‌شود. اکثر شیوه‌های مورد استفاده‌ی حکومت و حتی نهادهای مدنی نیز موفقیت پایدار یا حتی کوتاهمدتی نداشته‌‌اند. به‌رغم همه‌ی این ناامیدی‌ها، تجربه‌ی کشورهایی که توانسته‌اند سوءمصرف مواد مخدر را کاهش دهند، نور امیدی است در انتهای تونل تاریکی که بی‌پایان به نظر می‌رسد. پرتغال و ایسلند، دو نمونه‌‌ای هستند که به‌رغم وضعیت بحرانی سوءمصرف مواد مخدر، توانستند با استفاده از راهکارهایی متفاوت شرایط اجتماعی خود را تا حد زیادی بهبود دهند.

پرتغال در دهه‌های گذشته در کنترل مصرف مواد مخدر چنان موفق عمل کرده که در میان دیگر کشورها به نوعی الگو تبدیل شده و «مدل پرتغالی» بر سرِ زبان‌ها افتاده است. بحران مواد مخدر در پرتغال، در دهه‌ی هشتاد میلادی یکباره گسترش یافت. آمار مرگومیر ناشی از مصرف هروئین نگران‌کننده بود و کمتر خانواده‌ای در این کشور پیدا می‌شد که با مشکل مواد مخدر دست‌به‌گریبان نباشد. بیرون آمدن از چنین شرایطی غیرممکن، یا دست‌کم بعید، به نظر می‌رسید. تحلیلگران اجتماعی این بحران را معلول حکومت خودکامه‌ی آنتونیو سالازار می‌دانند که بیش از چهل سال، درهای این کشور را به روی همه‌چیز بسته بود. سالازار در سال ۱۹۳۳ به قدرت رسید و تا سال ۱۹۷۴ که با کودتای نظامی سرنگون شد، محدودیت‌ها و محرومیت‌های بسیاری را بر مردم این کشور تحمیل کرد. درست مثل دیگر دیکتاتورهای دنیا، سالازار نیز مردم پرتغال را به مدت چهل سال از هر بالندگی و رشد و لذتی محروم کرده بود تا جامعه‌ای مطیع و فرمانبردار بنیان نهد. محدودیت‌ها به حدی بود که نه فقط حقوقی انسانی مانند حق تحصیل به سختی در دسترس مردم قرار می‌گرفت بلکه تعریف جرم و جنایت نیز دامنه‌ای وسیع داشت ــ حتی نوشیدن کوکاکولا یا همراه داشتن فندک عملی مجرمانه به حساب می‌آمد.

بعد از گذار از رژیم دیکتاتوری سالازار، پرتغال مرزهای خود را به روی دنیا گشود. به نظر بعضی از جامعه‌شناسان، رشد و رونق گردشگری و ارتباط با جهان در شرایطی اتفاق افتاد که مردم این کشور برای این مواجهه آماده نبودند. وقتی هروئین و ماریجوانا بعد از یک دوره‌ی طولانی اختناق و خفقان وارد پرتغال شد، تمام مناسبات به هم ریخت. قوانین سفت و سخت علیه مصرف‌کنندگان و توزیع‌کنندگان مواد مخدر نتوانست از گسترش آسیب‌های فردی و اجتماعی ناشی از مصرف هروئین و ماریجوانا جلوگیری کند. گروه‌های مردمی و مسئولان بهداشت و سلامت در جست‌وجوی راهی برای کنترل این وضعیت برآمدند. عده‌ای نیز ناخواسته و به دلیل نگرانی برای اطرافیان به این راه قدم گذاشتند.[1]

الوارو پِرِیرا در یکی از شهرهای جنوبی پرتغال به نام اولائو پزشک عمومی بود. او در اواخر دهه‌ی هشتاد شاهد بود که شهر عزیزش چطور به یکی از مراکز اصلی توزیع و مصرف مواد مخدر اروپا تبدیل شد. طبق آمارهای موجود، در این سال‌ها به طور میانگین از هر ۱۰۰ نفر پرتغالی، یک نفر درگیر مصرف مواد مخدر بود. در جنوب کشور، آمارها از این میانگین بیشتر بود. افزایش آمار مرگ‌ومیر ناشی از مصرف مواد مخدر، افزایش تعداد بیماران مبتلا به ایدز و همچنین بالا رفتن میزان جرایمی مانند سرقت، از جمله مسائلی بود که پریرا را نگران می‌کرد. تعداد مراجعان پریشان و نومید او به‌تدریج افزایش یافت و به این شکل درگیر مسئله‌ی اعتیاد شد.

در ابتدا پریرا بیماران را به صورت انفرادی می‌دید تا بتواند به نیازهایشان بر اساس شرایط متفاوت‌شان رسیدگی کند. پس از آن شروع کرد به تحقیق و تفحص برای یافتن راه‌های مؤثری برای درمان.

دو دهه بعد از اینکه پریرا به صورت تصادفی درگیر این موضوع شد، پرتغال بالاترین میزان جرم‌زدایی از انواع مواد مخدر را به خود اختصاص داده بود. او و همکار جوان‌ترش ژائو گولائو، همراه با دیگر فعالان پرتغالی توانسته بودند حکومت را وادار کنند تا از هرگونه مصرف مواد مخدر جرم‌زدایی کند. سیاست رسمیِ جرم‌زدایی از مواد مخدر، ارائه‌ی خدمات برای مؤسسات بهداشتی، روانپزشکی، یا حتی کاریابی را آسان‌تر کرد. پرتغال اولین کشوری بود که در سال ۲۰۰۱ از حمل و مصرف تمام مواد مخدر جرم‌زدایی کرد.

حذف اهریمن‌نمایی مصرف مواد مخدر، تغییر زبان روزمره در استفاده از کلمات و اصطلاحات تحقیرآمیز برای مصرف‌کنندگان مواد مخدر، و به طور کلی تغییر نگاه و فرهنگ عمومی جامعه نه تنها به گسترش مصرف مواد مخدر نینجامید بلکه به ترک اعتیاد کمک کرد. برخوردهای دوستانه، ارائه‌ی امکانات بهداشتی، ارائه‌ی خدماتی مانند تجویز متادون یا تأمین غذا برای مصرف‌کنندگان مواد مخدر از جمله اقداماتی بوده که آن‌ها را به مراجعه به مراکز حمایتی ترغیب کرده است.[2]

سیاست فعالان پرتغالی، از جمله دکتر گولائو، به این شکل بوده که اگر کسی بعد از ترک اعتیاد دوباره به مصرف گرایش پیدا کرد، نگران مراجعه و مواجهه‌ی مجدد نباشد و بتواند با خیال راحت برگردد و درخواست کمک کند. در واقع، در پرتغال بر تغییر قانون و جرمزدایی از مصرف، و همچنین تغییر نگاه جامعه به این افراد ــ از «مجرم» به «مصرف‌کننده‌ی مواد مخدر» ــ تأکید شده است.[3] شاید جامعه‌ای با تجربه‌ی یک دوره‌ی چهل ساله‌ی خفقان و دیکتاتوری، خواهان حذف همه‌ی محدودیت‌ها باشد. کاری که البته حکومت فعلی پرتغال نیز کند و دست‌به‌عصا انجام داده است. با وجود این، پرتغال علاوه بر مهار بحران مصرف مواد مخدر، توانست مواردی مانند ابتلا به ایدز و هپاتیت، مرگ‌ومیر ناشی از سوءمصرف مواد مخدر، جرایم مربوط به مواد مخدر و سرقت را هم کاهش دهد.[4]

مدل پرتغال، در کنار نگاه‌های مثبت داخلی و خارجی، منتقدان و مخالفانی هم داشته است. برای مثال، میزان بالای ابتلا به بیماری‌هایی مانند سیروز و سرطان کبد فشار مالی زیادی را به نظام اقتصادی و بهداشتی پرتغال وارد می‌کند. فعالان این کشور نیز از تعلل دولت در اجرای برنامه‌هایی مانند راه‌اندازی مراکز نظارت بر مصرف مواد مخدر یا ارائه‌ی تسهیلات بهداشتی در زندان‌ها انتقاد می‌کنند. با این حال، نمی‌توان این واقعیت را نادیده گرفت که روند مصرف مواد مخدر در پرتغال به خوبی کنترل شده است.

 

ایسلند، جنبشی اجتماعی برای نشئه‌کننده‌های طبیعی

در ایسلند، نگرانی‌ها از مصرف مواد مخدر و الکل منجر به یافتن راه‌هایی برای پیشگیری از گرایش به مصرف مواد مخدر شد. در واقع، ایسلندی‌ها به جای درمان بر پیشگیری متمرکز شدند.

پرتغال علاوه بر مهار بحران مصرف مواد مخدر، توانست مواردی مانند ابتلا به ایدز و هپاتیت، مرگ‌و‌میر ناشی از سوءمصرف مواد مخدر، جرایم مربوط به مواد مخدر و سرقت را هم کاهش دهد.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد که در سال‌های پایانی دهه‌ی 1990، جوانان ایسلندی در مصرف مواد مخدر و الکل و سیگار، از تمام کشورهای اروپایی پیشی گرفته بودند. این موضوع توجه مسئولان را جلب کرد و به دنبال راهی برای رفع معضلات ناشی از مصرف مواد مخدر و الکل برآمدند. درمانگران ایسلندی گفتند وقتی افراد به هروئین معتاد می‌شوند، چرا به ورزش و هنر معتاد نشوند؟ این جمله سرآغاز تحولی بنیادین در ایسلند شد. تا جایی که بعد از گذشت چند سال ایسلند در قعر جدول مصرف مواد مخدر و الکل در اروپا قرار گرفت، تغییر و تحولی که به نظر بسیاری از کشورها عجیب بود.

طبق آمار رسمی ایسلند، تعداد جوانان ۱۵ و ۱۶ ساله‌ای که در بازه‌ای یک ماهه حداقل یک بار مست کرده‌اند، از ۴۲ درصد در سال ۱۹۹۸ به پنج درصد در سال ۲۰۱۶ رسیده است. مصرف حداقل یک بار ماریجوانا، از ۱۷ درصد به ۷ درصد رسیده و کسانی که هر روز سیگار می‌کشند، با ۲۰ درصد کاهش از ۲۳ درصد به سه درصد رسیده‌اند.[5]

آنچه در کشور ایسلند اجرا شد، پشتوانه‌ی مطالعات میدانی جدی و چند ساله داشت. در سال 1991، هاروی میلکمن، روانشناس آمریکایی، را به ایسلند دعوت کردند تا کار با نوجوانان ایسلندی را بر اساس تجربیات و یافته‌های خود در آمریکا آغاز کند. او به این نتیجه رسیده بود که گروهی از کودکان به دنبال یک لحظه‌ی اوج هیجان هستند که به شکل‌های مختلف به آن دست می‌یابند. گاهی با دزدی و شرارت و گاهی با مصرف مواد محرک یا الکل. به نظر او می‌توان یک جنبش اجتماعی با محور نشئه‌کننده‌های طبیعی راه انداخت تا افراد نشئگی را بدون آسیب‌ها و اثرات مخرب آن تجربه کنند. آدم‌ها ممکن است به چیزهای مختلفی مانند غذا، پول، سکس، مخدر یا هر چیز دیگری اعتیاد پیدا کنند. میلکمن ایده‌ی «اعتیاد رفتاری» را مطرح کرد و در ایسلند با همکاری گودبرگ یانسون، که در آن زمان دانشجوی روانشناسی بود، کار خود را به عنوان مشاور اولین مرکز اقامتی درمان اعتیاد نوجوانان، در شهر تیندر آغاز کرد. روند پروژه کم‌کم از تمرکز بر درمان به تلاش برای پیشگیری تغییر کرد.

در سال ۱۹۹۲ همه‌ی دانش‌آموزان ایسلندی ۱۴ تا ۱۶ ساله به پرسشنامه‌ای پاسخ دادند که درباره‌ی تجربه‌هایی از قبیل سیگار کشیدن، نوشیدن الکل، مصرف ماریجوانا و همچنین تفریحات‌ و روابط آنها با پدر و مادرشان سؤالاتی را مطرح می‌کرد. این پیمایش در سال‌های ۱۹۹۵ و ۱۹۹۷ نیز تکرار شد.

یافته‌ها نگران‌کننده بود و نشان می‌داد که بسیاری از نوجوانان ایسلندی تجربه‌ی مکرر مستی و مصرف مواد مخدر دارند. بررسی‌ها حاکی از آن بود که چند عامل در دوری کودکان و نوجوانان از سیگار و الکل و مواد مخدر نقش مهمی دارند: شرکت در برنامه‌های گروهی به‌ویژه ورزش، وقت‌گذرانی با پدر و مادر، احساس مراقبت و توجه در مدرسه، و بیرون نرفتن از خانه در آخر شب.

میلکمن و همکارانش به این نتیجه رسیده بودند که رویکرد آموزشی و هشدار دادن در مورد تأثیرات مخرب مصرف مخدر و نوشیدن الکل کارساز نیست و تأثیری بر نوجوانان ندارد. بنابراین، آنها شیوه‌ی متفاوتی را دنبال کردند. مطالعات و تحقیقات و بررسی داده‌های پیمایش و استفاده از تجربه‌ی مشاورانی نظیر میلکمن به ارائه‌ی طرحی ملی به نام «جوانان در ایسلند» انجامید.

طرح ملی «جوانان در ایسلند» تلفیقی از عوامل تشویقی و ممنوعیت‌ها بود. [6]ممنوعیت‌ها مواردی مثل فروش دخانیات به افراد زیر ۱۸ سال، فروش الکل به افراد زیر ۲۰ سال، تبلیغ دخانیات و الکل یا بیرون رفتن نوجوانان ۱۳ تا ۱۶ ساله بعد از ساعت ۱۰ شب در زمستان و بعد از ساعت ۱۲ شب در تابستان را دربرمی‌گرفت. تقویت تعامل والدین با مدرسه و تعهداتی که پدر و مادرها برای حفاظت از فرزندانشان به مسئولان مدرسه دادند، نقش مهمی در پیشبرد کار داشت. این توافق‌نامه‌ها بسته به سن و شرایط کودکان و نیازهایشان متفاوت بود. برای مثال، پدر و مادرها متعهد شدند که برای کم‌سالان الکل نخرند یا مانع از حضور کودکان در مهمانی‌هایی شوند که نظارتی بر آنها نیست. تغییر الگوی وقت‌گذرانی والدین و فرزندان هم به پدر و مادرها یادآوری می‌کرد که تعداد روزها و ساعت‌هایی که با فرزندانشان می‌گذرانند بسیار مهم است و نباید تنها به ساعت‌های معدود اما باکیفیت اکتفا کرد.

اما کل ماجرای «جوانان در ایسلند» به این محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها خلاصه نمی‌شود. بخش مهم و اثرگذار این پروژه فراهم کردن شرایط تفریحی برای کودکان و نوجوانان بود تا هر خانوادهای با هر توان مالی‌ای بتواند در طول هفته به دفعات از امکانات ورزشی و هنری و سرگرمی استفاده کند. بودجهی دولت برای برنامههای گروهی مانند ورزش و موسیقی و رقص و کارهایی از این دست افزایش یافت. به خانوادههای تنگدست کمکهزینهای برای تفریح فرزندانشان داده شد. در بعضی شهرهای پرجمعیت کارت تفریح برای دانشآموزان صادر شد تا بتوانند مبلغ مشخصی را صرف ورزش و کارهای تفریحی کنند.[7]

اطمینان از حمایت پدر و مادر و وجود شرایطی که در آن کودکان زندگیِ مفرحی را تجربه کنند، زندگی سالمی برای آنها ایجاد می‌کند و در زندگی سالم، گرایش به مصرف مواد مخدر کمتر است.[8]

دیگر نکتهی مهم عبارت بود از اجرای این طرح به صورت بلندمدت. دانشآموزان پیوسته زیر نظر بودند و هر سال به پرسشنامهی مشابهی پاسخ میدادند. نتیجهی این تلاشها آنقدر امیدوارکننده بود که جای هیچ تردیدی در موفقیت آن باقی نگذاشت.

پاسخهای دانشآموزان نشان میداد که مواردی مثل شرکت در بازیهای گروهی یا وقتگذرانی با والدین در بازه‌ی زمانیِ ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ تقریباً دو برابر شده و به همین اندازه هم میزان گرایش نوجوانان به مصرف الکل یا ماریجوانا کاهش یافته است.

طرح «جوانان در ایسلند» از مرزهای این کشور فراتر رفت و در سال ۲۰۱۶ طرح بزرگتر «جوانان در اروپا» شکل گرفت. در این طرح، به جای دولت، شهرداریها مشارکت کردهاند. روش کار یکی است: گروه ایسلندی با مسئولان محلی صحبت میکنند و پرسشنامهای تدوین میشود که ترکیبی است از پرسشهای مورد استفاده در مدل ایسلند، و سؤالاتی که بر اساس نیازهای محلی تدوین شدهاند. تجزیه و تحلیل و مقایسهی پاسخها همچنان بر عهدهی گروه ایسلندی است.

موفقیت ایسلند به حدی بود که برخی کشورهای دیگر نیز از نتایج این طرح استقبال کردند و با اجرای بخشی از برنامههای طرح «جوانان در ایسلند» توانستند تا حدی مصرف مواد مخدر و الکل را کاهش دهند. با این حال در بعضی از کشورها، شرایط فرهنگی یا ایدئولوژی حاکم از مواجههی صادقانه با مشکلات جلوگیری می‌کند. برای مثال، هرچند پاسخ‌های دانش‌آموزان در برخی کشورهای اسلامی نشان می‌دهد که میزان مصرف الکل بین نوجوانان بالاست اما این واقعیت پذیرفتنی نبوده و همین مسئله سبب شده است که این طرح ادامه پیدا نکند.

تا کنون هیچ کشوری به اندازهی ایسلند در زمینهی کاهش مصرف مواد مخدر موفق نبوده است. مجریان ایسلندی دلیل اصلی موفقیت این طرح را تلفیق عوامل تشویقی و بازدارنده می‌دانند. آنها معتقدند که الگوی ایسلندی در فرهنگهای بسیار متفاوت نیز میتواند تأثیرگذار باشد.

 

[2] کاظمی، احمد، «نتایج درخشان کشور پرتغال در مسیر مبارزه با مواد مخدر»؛ تارنمای دیدار نیوز، ۳۰ دی ۱۳۹۷، قابل دسترسی در اینجا.

[3] بعضی کشورها مشکل اعتیاد را حل کردند، مجله‌ی اعتیاد، ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، قابل دسترسی در اینجا.

[4] «سیاست پرتغال در برابر مواد مخدر»، همشهری آنلاین، ۱۰ دی ۱۳۸۹، قابل دسترسی در اینجا.

[5] Emma Young, How Iceland Got Teens to Say No to Drugs, The Atlantic,19 Jan 2017.

[6] اما یانگ، «ایسلند چطور جوانانش را از الکل و مواد مخدر نجات داد؟»، ترجمان، ۲۹ مرداد ۱۳۹۶، دسترسی در اینجا .

[7] «استفاده فوقالعاده‌ی ایسلند از سلاح ورزش؛ متفاوتترین و کارسازترین روش مبارزه با مواد مخدر»، مشرق نیوز، ۲۴ مهر ۱۳۹۶ دسترسی در اینجا.