تب‌های اولیه

حافظ و بوسه بر قلم

ایرج قانونی

شخصِ حافظ بنا به زندگی‌نامه‌اش جهان‌گرد، گردشگر و حتی ایران‌گرد نبوده است و ظاهراً تا یزد پیش‌تر نرفته است. جهانی که او از آن یاد می‌کند [گشته‌ام در جهان و آخر کار] جهان عینی نیست، بلکه جهانی است که او را هنرمند کرده است.

سرمستی ــ خیز و در کاسه‌ی زر آب طربناک انداز!

ایرج قانونی

انسان بزرگ آن است که می‌تواند طلوع کند، بتابد و روشنایی بیاورد و خویشتن را در اطراف خود بپراکند. بدون تحمیل خود بر کسی، همچون نور که جهان ما را گشوده نگه می‌دارد. این طلوع کردن شادی‌ها دارد، بزرگی در نورگستری است.

آیا باید هنر را سانسور کرد؟

دیزی دیکسون

پاره کردن تابلوها و نقاشی‌هایی که حاکی از تبعیض جنسیتی‌اند یا خراب کردن تندیس‌های نژادپرستانه‌ همان‌قدر که مشکلاتی را حل می‌کند مشکلات زیادی را هم به وجود می‌آورد. راه بهتری برای نبرد با نفرت وجود دارد.

هنرمند بی‌اخلاق ــ آیا آثار هنری‌اش را باید جدا از خود او ارزیابی کرد؟

الهه رضوی

وقتی یک هنرمند کاری غیراخلاقی انجام می‌دهد با اثر هنری او چه باید کرد؟ همچنان مخاطبش باشیم و اثر را جدا از صاحبش بدانیم یا اینکه آن را بخشی از آدمی بشماریم که دست به کاری غیراخلاقی زده و تحریمش کنیم؟

هنر؛ عرصه‌ی جدال تجربه و اخلاق

تینوش نظم‌جو در گفت‌و‌گو با مانی تهرانی

از انقلاب فرانسه به این سو که جامعهی غربی وارد دوران مدرنیته شد، شکل رابطهی قدرت و هنر هم تغییر کرد. حتی در آخرین شکل این رابطه که تا قرن بیستم میلادی ادامه داشت و حتی امروز نیز در برخی کشورها نظیر فرانسه همچنان رایج است، دولت وظیفهی قانونی دارد که مقداری از بودجهی مورد نیاز تولید آثار هنری را بپردازد، حتی اگر این هنر اعتراضی و در مخالفت با سیاست‌های دولت باشد.

ماجرای دریفوس و رسوایی پولانسکی

بریژیت استورا

اگر به مبارزات فمینیستی اعتقاد داریم، نمیتوانیم به یهودی‌ستیزی بیاعتنا باشیم. اما آیا محکوم کردن یهودیستیزی میتواند بهانهای برای توجیه خشونت علیه زنان باشد؟

سانتاگ در سارایوو

بنجامین موزر

سوزان درباره‌ی دیدار اول‌اش از سارایوو گفته بود: «اگر تا قبل از این نیامده بودم به خاطر این نبود که می‌ترسیدم، به خاطر این نبود که علاقه‌مند نبودم. نیامده بودم چون نمی‌دانستم فایده‌ی این کار چیست.» اما سارایوو را که ترک کرد، دیگر نتوانست این شهر را از ذهن‌اش بیرون کند.

شهری که زیرِ زمین است

س. ن.

طبق آدرسی که از طریق پیامک دریافت کرده‌ام زنگ آپارتمانی را در یکی از محلات مرکز تهران می‌زنم. جلوی آسانسور دو مرد جوان ایستاده‌اند. آنها نیز همراه ما به طبقه‌ی آخر می‌آیند. جلوی درِ آپارتمان زن و مرد جوانی ایستاده‌اند، وارد می‌شویم.