یکی از اهداف نگارش کتاب نظریههای بدبینانه البته نقد افراطها در شکلهای گوناگون سیاستورزیِ هویتی در دنیای غرب است که پشتوانهی آن رویکرد پستمدرن متخصصان علوم انسانی، عمدتاً با گرایش چپ سیاسی، در دانشگاههای غربی است.
آخرین اثر گری فلسفهی گربهوار: گربهها و معنای زندگی (۲۰۲۰) نیز همان طرز فکر را بسط میدهد و میگوید ما انسانها که خودمان در اصل حیوانیم، میتوانیم با تأمل در باب زندگی گربهها، به نکاتی دربارهی زندگی خوب پی ببریم. گری مینویسد: «زندگی خوب زندگیای نیست که میتوانستید یا کاش میداشتید، بلکه همین زندگیای است که الان دارید... باید از گربهها آموخت چون دل گربهها برای زندگیهایی که نکردهاند هرگز تنگ نمیشود[!]» معنی این سخنِ گری آن است که دوستان گربهسان ما به آنچه که هست راضیاند، در حالی که ما انسانها سودایی از خوشبختی را در سر میپروریم تا از خودمان و آنچه هستیم، آزاد شویم.
او از دههی 1990، کتابهای عامهپسندی دربارهی زبان، ذهن و رفتار انسان نوشته، اما در دههی اخیر به علت موضع نامتعارفش دربارهی وضعیت دنیا بیش از پیش شهرت یافته است. پس از بحران مالی سالهای 2009-2008، در حالی که دیگر نویسندگان سرگرم نگارش کتابهایی دربارهی ازهمگسیختگیِ عمیق جامعه بودند، پینکر سازِ مخالف زد و گفت که اوضاع دنیا بهتر از همیشه است.
کتاب عظیم جوزف هنریک، عجیبترین مردم جهان، خیلی زود به اثری در یک ژانر خاص تبدیل شده است: چیزی که شاید بتوان آن را «تکاملگرایی اجتماعیِ معاصر» نامید که به دست فردی دانشگاهی برای مخاطبی عام و عمدتاً غیردانشگاهی نوشته شده است. شناختهشدهترین اثر در این ژانر کتابِ جَرِد دایموند با عنوان تفنگها، میکروبها، و فولاد (1997) است.
در سال ۲۰۱۸ مجلهی «ساینس» این پرسش را با دهها دانشمند جوان مطرح کرد که به نظرشان نسل آینده در چه جور مدارسی باید تحصیل کند. بسیاری از آنها پاسخ دادند که ما باید زمانِ کمتری را به از بر کردن اطلاعات اختصاص دهیم و برای فعالیتهای خلاقانه فضای بیشتری در نظر بگیریم.