تب‌های اولیه

زارا جم: «شنا می‌آموزم تا اگر کسی خواست خودش را غرق کند نجاتش دهم»

گفت‌وگوی فهیمه خضر حیدری با همسر محمد مرادی که در همبستگی با اعتراضات ایران خودکشی کرد

در لیون باران می‌بارد، روی سقف شیروانیِ چندصدساله‌ی آسایشگاه روانی سنت ژان دو دیو در حومه‌ی لیون، فرانسه؛ در پس‌زمینه‌ی گفت‌‌وگوی ما؛ گفت‌وگوی من با زارا جم، مترجم و ویراستار و همسر محمد مرادی، ۳۸ساله، دانش‌آموخته‌ی تاریخ که پنجم دی‌ماه ۱۴۰۱ در اعتراض به آنچه «بی‌تفاوتیِ جهان» در برابر کشتار و سرکوب حکومتیِ خشونت‌بارِ معترضان در ایران می‌دانست، خودش را کشت.

دستاورد این روزهای زنان: بی‌روسری در خیابان

مریم امیدی

سه ماه از زمانی که در خیابان‌ها روسری از سر برداشته‌ایم می‌گذرد. خیابان‌هایی که در آنها تردد می‌کنیم ــ شامل عابران و کسبه‌ و حتی پلیس و نیروهای سرکوب ــ به وجودِ ما عادت کرده‌اند اما در درون بسیاری از ما، و در لایه‌های نادیدنیِ جامعه، هنوز وضعیت غیرعادی است.

کوه جادوییِ چِسواو میُوش

جوی نیومایر

میُوش در سال ۱۹۱۱ در خانواده‌ای از نجبای لهستانی در لیتوانی (در آن هنگام بخشی از امپراتوری روسیه) زاده شد و شخصاً شاهد بسیاری از وقایع اصلی قرن بیستم بود: جنگ جهانی اول، انقلاب روسیه، جنگ جهانی دوم و ظهور جنگ سرد.

همه‌گیری جهانی ویروس کرونا روشن ساخت که چیزی به نام جامعه وجود دارد

الیف شفق

لحظاتی در زندگی هست که همه‌ی آدم‌ها باید نوعی قهرمان بشوند. اگر شاعر هستی، با کلماتت می‌جنگی، اگر نقاش هستی با نقاشی‌هایت... اما نمی‌توانی بگویی ببخشید من شاعرم مرا معاف کنید. وقتی تا این حد رنج، نابرابری و بی‌عدالتی در جهان هست نمی‌توانی چنین چیزی را بر زبان بیاوری.

بازپس‌گیری خیابان، دستاورد مهم جنبش معلمان

محمد حبیبی در گفتگو با مریم فومنی

معلمان در سال‌های اخیر یکی از رساترین و همسازترین صداهای اعتراض را در ایران بلند کرده‌اند، به گونه‌ای که بعضی تحلیل‌گران، «کانون صنفی معلمان» را «پایدارترین تشکل مستقل کارگری» می‌دانند. محمد حبیبی، سخنگوی این کانون، در گفتگو با آسو، این حرکت مدنی را «جنبشی نوپا» می‌خوانَد که علاوه بر خواسته‌های معیشتی، مطالبات منزلتی را نیز دنبال می‌کند و «عادی‌سازیِ خیابان برای عامه‌ی مردم و بازپس‌گیری خیابان از حاکمیت» یکی از مهمترین دستاوردهایش بوده است.

یان پاتوچکا و همبستگیِ لرزیدگان

هرمز دیّار

سرگذشت ایوان کلیما، بهومیل هرابال، واتسلاو هاول و ... سرنوشت کسانی است که به‌رغم فشارهای نظام خودکامه، مشعل استقامت سازنده را در چکسلواکی فروزان نگه داشتند. آنها وقتی از دانشگاه اخراج شدند، سمینارهای زیرزمینی را برگزار کردند. وقتی ممنوع‌القلم شدند، جزوه‌های سامیزدات را نوشتند و پخش کردند و زمانی که از اجرا در سالن‌های عمومی بازماندند به تمرین و اجرای نمایش‌های خصوصی روی آوردند.

بیایید با همبستگی آینده‌ی بهتری را برای اوکراین رقم بزنیم

میکولا ریابچوک

«پرسش حقیقی این است که آیا آینده‌ای روشن‌تر واقعاً همیشه چنین دور از ماست؟ اگر معلوم شود که، بر عکس، از مدت‌ها قبل همین‌جا پیش روی ما بوده و تنها به علت بی‌بصیرتی و ضعفمان آن را در اطراف و در درون خود ندیده‌ایم‌ و نپرورانده‌ایم، چه؟» واتسلاو هاول، قدرت بی‌قدرتان (۱۹۷۸)

چگونه می‌توان دموکراسی را نجات داد؟

ان اپلبام، پیتر پومرانتسف

علاقه‌ی توکویل به نهادهای آمریکایی بازتاب چیزی بیش از کنجکاوی بود: در موطن او، فرانسه، انقلابی که با آرمان‌های والای مشابهی درباره‌ی برابری و دموکراسی آغاز شده بود پایان تلخی داشت. در موجی از خشونت که پس از رویدادهای سرنوشت‌ساز سال 1789 به راه افتاد، چیزی نمانده بود که والدین توکویل با گیوتین اعدام شوند. برعکس، دموکراسیِ آمریکایی کارآمد بود ــ و توکویل می‌خواست علتش را بفهمد.