آوایی از دل تاریخ: در باب یک نامه و بیانیه
مینا یزدانی
هدف محفل روحانی ملی بهائیان ایران از انتشار بیانیه و نامهی سرگشاده در ابتدای تیرماه سال 1358چه بود و چه پیامدهایی داشت؟ از شیوههای دادخواهی بهائیان، قبل و بعد از انقلاب اسلامی، چه میدانیم؟
هدف محفل روحانی ملی بهائیان ایران از انتشار بیانیه و نامهی سرگشاده در ابتدای تیرماه سال 1358چه بود و چه پیامدهایی داشت؟ از شیوههای دادخواهی بهائیان، قبل و بعد از انقلاب اسلامی، چه میدانیم؟
قانون اساسی جمهوری اسلامی با انکارِ وجودِ شهروندان بهائی، مسئلهی بهائی را به بنیادیترین مسئله، یعنی مسئلهی انسان بدل میسازد. غیاب ایدهی مدرنِ «انسان» در قانون اساسی، نه تنها زمینهساز سرکوبِ بهائیان است، بلکه بهانهای برای قربانی کردنِ هر انسان دیگری را نیز به دست میدهد.
آیتالله خمینی از همان ابتدا که در صحنهی سیاست ایران ظهور کرد، حداقل در دو موضوعِ داخلی ابراز نگرانی میکرد: مسئلهی زنان و مسئلهی بهائیان. اگر چه او و همراهان فکریاش، علت نگرانیهای خود را با آویختن به نظریهی توطئهی خارجی توضیح میدادند، اما در واقع نگرانی آنها، همان بود که بعد از مشروطه نیز در میان روحانیون وجود داشت: ترس از تضعیف شریعت و خطر پایان نفوذ روحانیت.
بلافاصله پس از تشکیل حکومت اسلامی فشار بر اقلیت بهائی و موارد نقض حقوق و آزار آنها شتابی روزافزون گرفت. از آنجا که به نظر میآمد در قانون اساسی جدید هیچ حقوقی برای بهائیان در نظر گرفته نشده و صدها نامه و بیانیهی آنها خطاب به مسئولین امور بیپاسخ مانده بود هیأت ادارهکنندهی امور جامعهی بهائیان ایران (محفل روحانی ملی ایران) در سندی تاریخی ندای تظلم و امیدِ دادخواهی این اقلیت را مستقیماً با آحاد ملت ایران در میان گذاشت.
در اوایل تابستان 1358 جامعهی بهائی ایران یک بیانیه و یک نامهی سرگشاده منتشر کرد که مخاطب آنها مقامهای حکومت جدید و مردم ایران بودند. جامعهی بهائی خواهان رفتار منصفانه با اقلیتهای دینی و اصلاح اصولی از قانون اساسی جدید بود که در آن هیچ حقی برای بهائیان در نظر گرفته نشده بود. این پرونده به علل و پیامدهای تعیینِ دین و مذهب رسمی در قانون اساسی ایران، تبعیض علیه اقلیتهای دینی و تلاش جامعهی بهائی برای احقاق حقوق خود میپردازد.
مدتیکوتاه پس از انقلاب اسلامی در سال ۵۷، بازنویسی قانون اساسی به اولویتی در حکومت تازه تبدیل شد و از مردم ایران خواسته شد تا پیشنهادها و نظریاتشان را برای تدوین این قانون مطرح کنند. بنا به شواهد موجود در متنِ پیشنهادی برای تدوین قانون اساسیِ جدید اشارهای به اقلیت بهائی و حقوق آنها نشده بود. محفل ملی بهائیان ایران در ایفای وظیفهی مشارکت در این شور ملی و برای احقاق حقوق اعضای جامعهی خود بیانیهی زیر را تهیه و به نمایندگان انتخاب شده برای این مجلس ارسال کرد.
نویسندگان و پزشکان، با همهی شباهتها و تفاوتهایشان، نقش مؤثری در بهبود وضع جسم و ذهن ما دارند. ادبیات میتواند به یاری پزشکی بیاید، و پزشکی نیز میتواند مایهی الهام ادبیات شود. ادبیات و پزشکی عرصههایی دور از هم به نظر میرسند، اما عملاً ارتباطات نزدیکی دارند.
به مناسبت روز جهانی پناهجویان (۲۰ ژوئن، ۳۰ خردادماه)
از مریم میپرسم: یونان چطور کشوری است؟ میگوید: کشور آفتاب و ساحل؛ و عکسی را توی موبایلش نشان میدهد از آخرین سفرش به آنجا. پشت سرش آبیِ یکدست است از خورشید تا ته دریای مدیترانه.
بسیار دیدهایم که بسیاری از افراد، در مواجهه با اخبار و حوادث مربوط به انواع جرایم (به ویژه جرایم جنسی)، قربانیانِ این جرایم را مقصر میشمارند و، خواسته یا ناخواسته، مرتکبان را تبرئه میکنند. روالِ «مقصر دانستن قربانی» چه دلایل و چه تبعاتی دارد، و چرا باید این روال را کنار گذاشت؟
دههی شصت، تشکیلاتی وجود داشت که اسمش را گذاشته بودند «نهضت سوادآموزی». تشکیلاتی که با وجود تلاش برخی مربیان دلسوزش، به کمیت و آمار سوادآموزان توجه بیشتری داشت تا به سوادآموزی واقعی آنها. داوطلبها چند هفته میرفتند سر کلاسهایی که عموماً امکانات کافی نداشتند و باز بر میگشتند به زندگی عادی.
با بسته شدن مسیر موسوم به «مسیر بالکان» در ماه مارس سال گذشته، هزاران مهاجر و پناهجو در صربستان گیر افتادند. در حال حاضر، از شمار آنان کاسته شده است، اما همچنان روزانه صدها مهاجر غیرقانونی میکوشند به یاری قاچاقچیان از مرزهای صربستان عبور کنند و به کشورهای غرب اروپا بروند.
«قرن بیست و یکم، رنسانس زنانه یا واپسگرایی؟» محور بحثهای ارائهشده در بیست و هشتمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران بود که از نهم تا یازدهم ژوئن در فلورانسِ ایتالیا برگزار شد. این بنیاد امسال شهلا شفیق، نویسنده، پژوهشگر، و فعال حقوق زنان، را به عنوان «زن برگزیدهی سال» انتخاب کرد.
مسئلهی بنيادى ايران چيست؟ دكتر محمدرضا نيكفر در پاسخ به اين سؤال تأكيد مىكند كه ايران مجموعهاى از مسائل دارد، نه يك مسئلهی بنيادى كه منشأ باقى مسائل باشد.
سخنرانی دریافت جایزهی نوبل ادبیات ۲۰۱۶
وقتی باخبر شدم که برندهی جایزهی نوبل ادبیات شدهام، از خودم پرسیدم واقعاً ترانههای من چطور به ادبیات مربوط میشوند؟ دربارهاش فکر کردم و خواستم این ارتباط را بشناسم. حالا میخواهم سعی کنم آن را برای شما نیز بازگو کنم. البته به احتمال زیاد، از پسش بر نخواهم آمد، ولی سعیام را میکنم، و امیدوارم که حرفهایم شایان توجه و هدفمند باشند...
به مناسبت روز جهانی مبارزه با کار کودکان ( ۱۲ ژوئن، ۲۲ خردادماه امسال)
تصور کنید با تفنگ شکاری خود قدمزنان در حال عبور از جنگلی هستید و به فضای بازی میرسید که در آنجا دو تروریست با شمشیرهای آختهی خود میخواهند سرِ ده گروگان را بیخ تا بیخ ببرند. متوجه میشوید که تنها راه نجات آنها این است که تروریستها را بکشید. چه خواهید کرد؟ آیا واکنش شما به حملههای اینچنینی علیه جان و حقوق انسانها همیشه یکسان است؟
در زمانهاى كه اينترنت رقيب ناشران كتاب شده و شركتهاى انتشاراتی غولپيكر عرصه را بر شركتهاى كوچك تنگ میکنند، يك ناشر مستقل و نسبتاً كوچك در لندن موفقیت چشمگيرى داشته و جاى مهمى در بازار نشر انگليسىزبان به دست آورده است: «انتشارات وانورلد» (sOneworld Publication) كه بانى و صاحبش ايرانىست، و نامش نوين دوستدار.
شاید طبیعی باشد تصور کنیم که جامعهی سالم جامعهای است که در آن اکثر مردم دربارهی خودشان، دیگر شهروندان، و آیندهی مشترکشان دیدگاههای خوشبینانهای دارند. اما در واقع به نظر میرسد که عکس این قضیه صادق است: بدبینیِ عمیق یکی از عناصر اصلی حفظ جامعهی سالم است.
«دموکراسی ناگزیر عبارت است از حکومت خبرگان تحصیلکرده، و مردم عادی نقشی جز این ندارند که گاه و بیگاه کارهای خبرگان را تأیید یا رد کنند.» آیا با این گزاره موافقید؟ «فراموشی اجتماعی» چه پیامدهایی برای دموکراسی دارد؟ نگرانیهایی فزاینده دربارهی آیندهی دموکراسی ناشی از چیست؟
ثناء فاروق در گفتوگو با نشریهی گوئرنیکا توضیح میدهد که چرا خود را نه عکاس جنگ بلکه تصویرگر زندگی روزمره در یمن میداند. او امیدوار است که بتواند چهرهی واقعی مردم این کشور را به جهانیان نشان دهد و این تصور را از اذهان بزداید که یمنیها تنها به فکر کشتن یکدیگرند.
چرا دانشمندان علوم طبیعی به مطالعهی افسانههای رایج در میان بومیان روی آوردهاند؟ آیا میان زمینشناسی و فرهنگ عامه رابطهای وجود دارد؟ چگونه میتوان از طریق قصهگویی با تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین مبارزه کرد؟
گزارشهای رسانهای دربارهی «قحطی» و مطرح کردن آن به عنوان یک «فاجعهی طبیعی» مانع از این میشود که این پدیده و همچنین «ناامنی غذایی» را به منزلهی یک فرایند اجتماعی - سیاسی درک کنیم، در حالی که چنین درکی برای جلوگیری از وقوع این پدیدهها در آینده اهمیت ویژهای دارد.
پژوهشگران علوم انسانی اغلبْ واژهها و مفاهیمی ابداع میکنند که در زبان رایج و متعارف ما یافت نمیشوند. این زبانِ فنی و تخصصی بعضاً مضحک و بیدلیل به نظر میرسد، اما عملاً میتواند به گسترش محدودههای تفکر بشر و عمیقتر شدن برداشت ما از پیچیدگیهای واقعیت کمک کند.