نمایش «آدم و حوا»؛ نخستین کُنشِ تئاتریکالِ زنان ایران با مضمونِ کشف حجاب
اسفندیار دواچی
نمایشنامهنویسِ «آدم و حوا» کسی نبود مگر میرزادهی عشقی. کسی که نه قصهی آدم و حوا را قبول داشت نه حجاب را.
نمایشنامهنویسِ «آدم و حوا» کسی نبود مگر میرزادهی عشقی. کسی که نه قصهی آدم و حوا را قبول داشت نه حجاب را.
امنیت انسانی یعنی «رهاییِ آدمیان از تهدیدهای شدید، گسترده، طولانی و فراگیری که زندگی و آزادیشان را به خطر میاندازد.»
میخواهم دنیایی را که در آن زندگی میکنم، بفهمم، میخواهم آن را کاملاً درک کنم. نمیخواهم فقط یکجانبه ببینم. نمیخواهم فقط صدای خودم را بشنوم. میخواهم ببینم که طرف مقابل چه مىگوید.
در تاریکیِ شبی سرد و برفی در ایستگاه تاکسیِ فرودگاه اسلو ایستادهام. در سفیدیِ برفی که آسمان و زمین را پوشانده است، دو چشم سیاه درشت، دو دو زنان جلوی چشمانم ظاهر میشود.
«اینجا خونهی تو هم باشه، الان که ما اینجا هستیم، محل کارِ ماست». این جمله نقلقولی است از یکی از مأموران امنیتی که در آبانماه برای بازداشت یک زوج خبرنگار و تفتیش به خانهی آنها رفته است.
آیا ما انسانها میتوانیم بر سر ارزشهایی توافق کنیم که به ما اجازه خواهند داد با خطرات فراوانی که خود و سیارهمان با آن مواجهایم مقابله کنیم؟ منظورم همهی ما است، زیرا هیچ گروه یا ملتی از این مشکلات در امان نیست.
آقای نیازمند عالیخانی را مدیری «بااطلاع، بزرگبین و آتیهنگر» توصیف میکند که «در اثر تدبیر در کار و بزرگبینی خاصی که داشت طی شش سال وزارت خود تکنوکراسی را بهجای بروکراسی در ایران متداول کرد. آنچنان تکنوکراسی که رکود شدید کشور را به شکوفایی باورنکردنی تبدیل کرد.»
دریا نویسندهای پنجاهوچند ساله است. در خانوادهای سکولار بزرگ شده و هرگز به مذهب و حجاب عقیده نداشته است. اما از چند سال پس از انقلاب تا همین یکسالونیمِ قبل به زور قانون مجبور بوده که موهایش را بپوشاند.
کوچو روستایی سرسبز نزدیک شهر سنجار در شمالِ غرب عراق است که در سال ٢٠١۴ نیروهای داعش ساکنان ایزدی آن را قتل عام کردند. این گزارش داستان مادران کوچو و حضور فعالشان در دفاع از مردم و در روند دادخواهیست.
اگر عقیده داشته باشیم که انسان دست به هر کاری میزند تا زنده بماند، در این صورت وقتی کسی تصمیم میگیرد که بدنش را از غذا محروم کند حیران و نگران خواهیم شد.
تئاتر فولکسبوهنه (Volksbühne) در برلین در هفتهی اول ماه دسامبر میزبان جشنوارهی سهروزهای بود با عنوان «سه روز تا رهایی» (Three Days to Liberation) که به مسائل زنان ایران، و بهویژه اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، میپرداخت.
این ویدئو (کالیدوسکوپ) اثری از بهار طاهری هنرمندِ ایرانی-کاناداییِ هنرهای تجسمی و مقیم مونترئال است.
آزاد و شهناز، در اواخر پادشاهی احمدشاه مجلهی نامهی بانوان را منتشر کردند و در نخستین شمارهی آن (مرداد ۱۲۹۹) اساس بدبختیِ زنان ایران را «حجاب موهومات و قیدهای کهنهپرستی» دانستند.
چهار یا پنج ساله بودم که روزی متوجه شدم دیگر قرار نیست به این زودیها خاله مهوش و خاله فریبا را ببینم؛ آنها قرار بود که به «زندان» بروند.
در کابل تغییرات چشمگیری، از جمله کاهش ترافیک و راهبندان، رخ داده است. همهچیز فرق کرده، و حتی تعداد دستفروشها و گدایان نیز مانند سابق نیست.
پرویز شهریاری به ریاضیات عشق میورزید و جهان ریاضی را ترکیبی از فلسفه، هنر و ادبیات میدانست.
در این زمانهی خشن و بیرحم، شیوهی انساندوستانهی کنجکاوی و احترام به دیگران شاید به شکلی ناامیدکننده خواب و خیال به نظر برسد. اما به شما اطمینان میدهم که انساندوستی تنها راه قطعی و عملیِ زیستن است.
جوانان هویتهای متکثری دارند و دنبالهروی هیچ نوع سیاست بهخصوصی نیستند؛ بلکه در برهه و شرایط مختلف دست به انواع و اقسام سیاستورزی میزنند. اما وقتی دست به عمل سیاسی میزنند، اغلب ذوق و سلیقه و ابداعات جوانی را به کار میگیرند. آنان بدین طریق مهر جوانی را بر پیشانی مبارزات سیاسی حک میزنند و درگیریشان را به گونهای نوآورانه ابراز مینمایند.
کتاب آفرینش زن ایرانی مدرن: فرهنگ عامه بین دو انقلاب بر تاریخ رسانههای چاپی در ایران، بهویژه مجلات عامهپسند زنان، تمرکز کرده و کوشیده است تا تأثیر این نشریات بر شکلگیری تصویر زن مدرن ایرانی را بررسی کند.
معصومه سیحون، نقاش و نخستین زن گالریدار ایرانی بود. او در سال ۱۳۴۵ گالری «سیحون» را تأسیس کرد و نقش مؤثری در معرفی آثار هنرمندان مهم ایرانی و حمایت از هنرمندان جوان و نوپا داشت.
انقلاب، و همچنین ورشکستگی، به دو صورت رخ میدهد: ابتدا به تدریج، و سپس ناگهان.