یاشار کمال، عاشقی در جهان مدرن
مهدی شبانی
یادی از یاشار کمال، یکی از شناختهشدهترین نویسندگان ترکیه در قرن بیستم، که آثارش برندهی مهمترین جوایز ادبی ملی و بینالمللی شد.
یادی از یاشار کمال، یکی از شناختهشدهترین نویسندگان ترکیه در قرن بیستم، که آثارش برندهی مهمترین جوایز ادبی ملی و بینالمللی شد.
برای آن دسته از کارگرانی که کنجکاوند بدانند چرا دستمزدشان در دههی گذشته افزایش نیافته ــ حال آنکه درآمد برخی، از جمله فوتبالیستها، سر به فلک کشیده است ــ تارنمای بانک انگلستان پیامی اطمینانبخش دارد: «روشی برای فهم این آشفتگی وجود دارد: نظریهی اقتصادی عرضه و تقاضا».
امشب خیلی خوشحال بودم. دانشگاه کابلمان اطلاعیه داده و نوشته که «شایعهی بستهشدن دانشگاههای دولتی دروغ بوده و دروس بهصورت جداگانه پیش خواهد رفت.» اما این خوشحالی به ساعتی دوام نکرد و چند دقیقه بعد، خبر دستگیری دختران معترض بامیان را دیدم و بهخاطر آنان واقعاً ناراحتم.
ایران در یکصد سال اخیر بهویژه در نیمهی اول قرن گذشته چهرهی تأثیرگذار کم نداشته است. فهرست این چهرهها در عرصههای مختلف طولانی است. برخی از مردان و زنان پیشرو با پشتکار و علاقه در زمانهی غلبهی سنت، نهادهایی پایه گذاشته و منابعی فرهنگی تولید کردند که نسل جدید هنوز از آنها بهره میبرد. از مدرسه و دانشگاه و فرهنگنامه گرفته تا دادگستری و رسانه و هواشناسی.
این مجموعه در بارهی زنان و مردان دانشوری است که در یک قرن اخیر میداندار پیشرفت جامعه و فرهنگ ایران بودند.
بیشک در دنیا کمتر کسی هست که اهل فیلم یا کتاب باشد و نام دکتر ژیواگو را نشنیده باشد. کتابی که وِلولهای در جهان انداخت، به صدر پرفروشترین کتابهای دنیا رسید، جایزهی نوبل را برای نویسندهاش به ارمغان آورد و برای مدتی موازنهی قدرت میان دو ابرقدرت جهان را بر هم زد.
توران میرهادی معلمی پیشرو بود که زندگیاش را وقف آموزش کودکان ایران کرد. مدرسهی فرهاد را ساخت که هیچکس نتوانست شبیه آن را بنا کند. شورای کتاب کودک را پایه گذاشت. وقتی طرح تألیف فرهنگنامهی کودکان و نوجوانان را شروع کرد، همان علاقهمندان شورای کتاب و کودک و گروهی دیگر همراهش شدند.
قرنطینهی ناشی از همهگیری کووید-19 اختلالی تکاندهنده در زندگی بود، اما برای من تازگی نداشت. من قبلاً هم قرنطینه شده بودم، روزها یا هفتهها و حتى یک بار برای ماهها نمیتوانستم آپارتمان، اتاق خواب یا تختم را ترک کنم. من قبلاً بارها اسیر کاناپه، اتاق نشیمن و حمام بودم و از دنیایى خطرناک خود را پنهان مىکردم.
شبها که به بستر میروم، همانطور که عاشق به معشوقش فکر میکند، من هم به لغت فکر میکنم. برای من دنیای لغات، دنیای رنگین و پرجذبهای است که هیچوقت از فرورفتن در آن خسته و کسل نمیشوم زیرا کار فرهنگنویسی هرگز برای من خستهکننده نبوده و نیست و نخواهد بود؛ حتی شبها هنگام خواب هم در رؤیای لغت به سر میبرم.
دکتر محمدعلی مجتهدی گیلانی همانطور که در کتاب خاطراتش، به مملکتتون خدمت کنید، میگوید، دربارهی رفتن به فرانسه و تحصیل ــ بهقول خودش ــ معلمی ریاضی، چنان باور داشت که بیشتر از ۳۵ سال رئیس دبیرستان البرز بود و در دانشکدهی فنی دانشگاه تهران نیز بهعنوان استاد فعالیت داشت.
شهروندان خوب نباید بترسند اولین اثر ماریا روا، نویسندهی جوان اوکراینی است که با ترجمهی مژده دقیقی به تازگی توسط انتشارات نیلوفر وارد بازار نشر ایران شده است. کتاب شامل نه داستان کوتاه اما به هم پیوسته است که بریدههایی از زندگی ساکنان ساختمان انکارشدهی شمارهی ۱۹۳۳ خیابان ایوانسک را در دو زمانِ پیش از فروپاشی جماهیر شوروی و پس از فروپاشی توصیف میکند.
در یک لابراتوار فلسفه عموم مردم دعوت میشوند یا بهتر بگویم، برانگیخته میشوند که دربارهی موضوعی برگزیده با هم بحث کنند و بیندیشند. ممکن است بخواهید از انواع مختلف انگیزش برای برانگیختن مردم به فلسفهورزی استفاده کنید: عامل انگیزش میتواند بندی از یک متن فلسفی باشد یا یک آزمایش ذهنی، مثل آنچه در کتاب پرفروش ماشینِ «اگر» (۲۰۱۹، چاپ دوم) نوشتهی پیتر وُرلی آمده یا حتی مطالعهای موردی از اخبار یا اثری هنری.
واژهی سانسور، برخلاف خودش، برای ما برزخیانِ از سنت مانده و از مدرنیته رانده چندان کهنه نیست. کاربرد رسمیاش برمیگردد به دورهی ناصری که به پیشنهاد اعتمادالسلطنه و به دستور شاه ادارهی سانسور برای کنترل و نظارت بر مطبوعات و کتاب برپا شد. این اداره در دل انطباعات جا خوش کرد تا «دایرهی تفتیشِ» دلخواستهی وزیر به راه بیفتد و او بتواند «مراقب و مواظب» چاپ و نشر در ممالک محروسه باشد.
این دادگاه در نهایت در چهار مورد اظهار نظر خواهد کرد: ۱) آیا دادگاه صلاحیت رسیدگی به دو نوع جرمی که از طرف دادستانها ذکر شده است را دارد؛ ۲) آیا جنایت جنگی (در مورد قربانیان مجاهد) اتفاق افتاده است؛ ۳) آیا زندانیان سیاسی چپ به قتل رسیدهاند و ۴) آیا حمید نوری در این جنایتها مشارکت مؤثر یا غیر مؤثر داشته است یا نه. رأی دادگاه در به رسمیت شناختن وقوع جرم با یا بدون محکومیت حمید نوری موفقیتی مهم برای جنبش دادخواهی و حقوق بشر است.
دانشکدهی علوم ارتباطات اجتماعی دانشکدهی نویی بود، رشتههای تازهای داشت، درسهای تازهای داشت و به نظر میرسد با هیچ دانشکدهی دیگری در ایرانِ دههی ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ قابلمقایسه نبود چون بههمت دکتر مصطفی مصباحزاده استادانی در آن گرد آمده بودند که سطح دانشکده را بیش از حد دانشگاههای ایران بالا برده بودند.
شکل هنریِ دیوارنگاری اما در دههی 1970 آغاز شد، زمانی که تعدادی از دیوارنگاران شروع به نوشتن یا برچسب زدن نامشان بر روی ساختمانهای سراسر شهر کردند. اقدامی که پس از چاپ مقالهای دربارهی آن در روزنامهی نیویورک تایمز موجب شهرت دیوارنگاری شد.
به یاد غزاله علیزاده، داستاننویس پیشرو و توانایی که روز ۲۱ اردیبهشت سالروز مرگ اوست، متنی از هوشنگ گلشیری را منتشر کردهایم که روز بعد از خاکسپاری غزاله، دربارهی او، خودکشی او و داستاننویسی او نوشته بود و پیش از این، منتشر نشده است.
غلامحسین مصاحب با آنکه در رشتهی ریاضیات تحصیل کرده بود و استاد مسلم ریاضیات بود، در رشتههای فرهنگ فارسی مطالعهی جدی داشت. او یکی از نوادر افراد عالمی بود که در چهلوچند سال اخیر بر بساط دانش و معرفت ایران جلوهای به کمال یافت و توانست دامنهی فضل و بینش را بر اساس روحیه و روش علمی گسترش دهد.
داروهای ضدافسردگی از پرمناقشهترین درمانهای دارویی در علم پزشکی هستند و پوشش رسانهای دربارهی آنها معمولاً با سوگیری همراه است. اگر قرار بود هرچه را که در رسانهها میخواندیم یا میشنیدیم باور کنیم، نمیدانستیم این داروها را باید درمانی بسیار مؤثر بدانیم یا دارونماهایی بیخاصیت؛ آیا آنها داروهایی هستند بهطرز خطرناکی اعتیادآور یا اینکه عوارض جانبی ندارند. آنچه روشن است، این است که تمامی این عبارتهای ضدونقیض نمیتوانند صحیح باشند.
عبارت ملکههای فلسفه در عنوان کتاب، قرینهای است به عبارت «فیلسوفشاه» یا همان پادشاهان فیلسوف در کتاب جمهور افلاطون. در کتاب جمهور که در واقع مجموعهای از گفتوگوهاست، افلاطون میگوید که زنان میتوانند همتراز با مردان، پادشاه یا حاکمفیلسوفِ دولتشهر آرمانیِ او باشند؛ سخنی که در دورهی افلاطون کاملاً رادیکال [و مترقی] بود. با این حال، زنان در تاریخ فلسفه تا حد زیادی به حاشیه رانده شدهاند و اعطای لقب ملکه به فیلسوفان زن، در واقع نوعی اعادهی لقبی به ایشان است که در [تاریخ] فلسفه از ایشان دریغ شده است.
وقتی خرابههای یک سالن نمایش در ماریوپول را میبینم یا شرح گرسنگی مردم این شهر را به علت حملات هوایی روسها میشنوم، به این فکر میافتم که داستایفسکی (که در رمان برادران کارامازوف به طور خاص نظر نافذِ اخلاقیِ خود را بر مسئلهی رنج کودکان متمرکز کرده) چه میگفت اگر میدانست که ارتش روسیه سالن نمایشی را که پناهگاه کودکان است، بمباران میکند. کلمهی «کودکان» با حروفی بزرگ در حیاط بیرونی این سالن نمایش نوشته شده بود تا از آسمان قابل مشاهده باشد.