تب‌های اولیه

شعر فروغ، شعر زندگی و اندیشیدن

نسیم خاکسار

زن در مجموعه شعرهای دیوار و اسیر هنوز ساخته نشده بود. به زبان خودِ فروغ، شاعر هنوز نیاموخته بود که چگونه باید به دنیا نگاه کند.

چرا نباید سعی کنیم که خوشبخت باشیم؟

کیِران سِتیا

فردریش نیچه، فیلسوف آلمانی، با کنایه می‌گوید: «بشر برای خوشبختی تلاش نمی‌کند، فقط انگلیسی‌ها چنین می‌کنند». او فایده‌گرایانی مثل جرمی بنتام و جان استوارت میل را که هدفِ اخلاقیات را دستیابی به بیشترین خوشبختی برای همگان می‌دانند، نکوهش می‌کند.

مشعل آزادی دست‌به‌دست می‌گردد، اما خاموش نمی‌شود؛ مروری بر «نامه‌های زندان» نسرین ستوده

اسفندیار دواچی

وقتی نلسون ماندلا در زندان نامه می‌نوشت، خوب می‌دانست که تنها شمارِ کمی از آن‌ها به دست مخاطب می‌رسد. بسیاری از نامه‌هایش را مسئولان زندان به بیرون نمی‌فرستادند. بااین‌حال، به‌ندرت اثری از خشم و حتی ناامیدی در نامه‌های ماندلا دیده می‌شد.

«یک جمله‌ی درست»: روایت نویسندگان از جمله‌های درستِ ارنست همینگوی

فرناز سیفی

«همه‌ی کاری که باید بکنی، این است که یک جمله‌ی درست بنویسی. درست‌ترین جمله‌ای را که می‌دانی، بنویس.» سال‌ها قبل ارنست همینگوی، یکی از مهم‌ترین نویسندگان قرن بیستم، وقتی نویسنده‌ی جوان تازه‌کاری در پاریس دهه‌ی ۱۹۲۰ بود و دچار یکی از آن برزخ‌هایی شده بود که انگار قلم‌ در آن خشکیده، این جمله را نوشت.

نامیرایی

به کوشش ایرج قانونی

گوته یک وقت گفت که هرچند او تردیدی درباره‌ی نامیرایی ما (انسان‌ها) ندارد، اما همه‌ی ما نیز یک جور نامیرا نیستیم ــ حتی جلالت زندگی پسین ما بسته به آن است که چه اندازه بزرگ باشیم. به اعتباری این اندیشه پرتویی بر مفهوم‌های به راستی متضادی که به ذهن می‌رسد می‌افکند که، چیرگیِ روح بر مرگ به اندازه‌ی قدرت روح است، یا آنکه هرچه روح مهم‌تر و جایگزین‌ناپذیرتر باشد نیستی‌اش تصورناپذیرتر است. «همه‌ی ما یک جور نامیرا نیستیم.»