تب‌های اولیه

در اندونزی هم برای انتخاب میان بد و بدتر به پای صندوق‌های رأی می‌روند

استنلی ویدیانتو

در مناظره‌ی انتخاباتی‌ای که در سالن رقص هتل بیداکارا در مرکز جاکارتا برگزار شد، جوکو ویدودو، رئیس جمهور کنونی اندونزی، با ملایمت از کارنامه‌ی حقوق بشر خود دفاع کرد، کارنامه‌ای که، در بهترین حالت، پرفرازونشیب بوده است.

از جوردانو برونو، شهید آزاداندیش قرن شانزدهم، چه می‌توان آموخت؟

استفانی مِریت

هر سال در ۱۷ فوریه گروهی در میدان «کامپو دی فیوری» در رم جمع می‌شوند تا در پای مجسمه‌‌ی یک مُبلغ مذهبیِ باشلق‌پوش که به واتیکان چپ‌چپ نگاه می‌کند،‌ تاج گل بگذارند، شمع روشن کنند و شعر بخوانند. این تندیس به یاد جوردانو برونو، فیلسوف ناپلی، ساخته شده است که در سال ۱۶۰۰ به دستور دستگاه تفتیش عقاید در این محل زنده‌زنده سوزانده شد. اتهام او بدعت‌گذاری و نگارش کتاب‌هایی در دفاع از کیهان‌شناسیِ خورشیدمحورِ کوپرنیک بود؛ او می‌گفت که جهان آفرینش لایتناهی است و دنیاهای دیگری هم در آن وجود دارد.

چه بر سرِ «خداناباوریِ جدید» آمد؟

استیون پول

خداناباوری جدید در فضای تب‌آلود پس از یازده سپتامبر به وجود آمد، در زمانی که به نظر برخی، عقیده به خدا خطری آنی برای تمدن غربی بود. سَم هریس بلافاصله بعد از وقوع حملات به «مرکز تجارت جهانی» به نگارش پایان ایمان (2004) پرداخت، که به کتابی پرفروش تبدیل شد. پس از آن، کتاب‌های شکستن طلسم (دَنیل دِنِت)، توهم خدا (ریچارد داوکینز) و خدا بزرگ نیست (کریستوفر هیچِنز) منتشر شد.

چه کسی تاریخِ ما را خواهد نوشت؟

ملیسا بلاک و جان دی‌فوره

«چه کسی تاریخِ ما را خواهد نوشت؟» به دوراندیشی و ازخودگذشتگیِ چشمگیر در بحبوحه‌ی هول و هراسی باورنکردنی‌ می‌پردازد. این فیلم، داستان گروه کوچکی از یهودیان گتوی ورشو را روایت می‌کند که با عزمی جزم در پی حفظ شواهد و مدارکی برآمدند که اوضاع زندگی یهودیان و رفتار نازی‌ها با ایشان را نشان می‌داد.

۱۷۵ سال مبارزه با ادیان بابی و بهائی

پیام اخوان

نسخه‌ی اصلیِ فارسیِ این کتاب که بیش از یک دهه‌ی قبل با عنوان صد و شصت سال مبارزه با آیین بهائی منتشر شد، به سرعت به یک اثر تاریخیِ بسیار مهم تبدیل شد. اکنون بسیاری از صاحب‌نظران این کتاب را معتبرترین منبع تاریخی درباره‌ی بهائی‌ستیزی در ایران می‌دانند. اکنون به لطف گروهی از مترجمان و ویراستاران، ترجمه‌ی انگلیسیِ دقیق و آراسته‌ای از این کتاب در دسترس خوانندگان سراسر دنیا قرار گرفته است، آن هم در زمان مهمی که عده‌ی زیادی از جهانیان اخبار مبارزه‌ی ایرانیان برای دموکراسی و حقوق بشر را با علاقه دنبال می‌کنند.

بگذاریم هنرمندان، نه سیاستمداران، آینده را بسازند

آگنی‌یژکا هولند

وقتی در ۱۵ سالگی تصمیم گرفتم که روزی کارگردان شوم، حرف مشهور لنین درباره‌ی سینما صادق به نظر می‌رسید؛ او سینما را «مهم‌ترین هنر» خوانده بود. میانه‌ی دهه‌ی ۱۹۶۰ بود و سینمای هنری، با آدم‌های خارق‌العاده‌ای مثل اینگمار برگمن، آلن رِنه، فدریکو فلینی، کارول رید، آندری وایدا و آکیرا کوروساوا، در اوجِ خود به سر می‌برد. همه‌ی این افراد تجربه‌ی مشترکی داشتند: همگی در دوران پختگی و بلوغ، فجایع جنگ جهانی دوم را از سر گذرانده بودند، هرچند برخی از آنها این فجایع را از نزدیک به چشم خود ندیده بودند.

آیا برای مقابله با «پوپولیسم بد» باید به «پوپولیسم خوب» متوسل شد؟

کاس موده

پس از انتخابات پارلمانی هلند در مارس 2017، مارک روته، نخست وزیر کشور، با سربلندی اعلام کرد که «پوپولیسم خوب»، «پوپولیسم بد» را شکست داده است، ادعایی که رسانه‌های سراسر جهان مشتاقانه و نسنجیده آن را تکرار کردند. این ادعا مهر تأییدی بر این عقیده‌ی رایج زد که بهترین راه برای شکست دادن راست افراطیِ پوپولیست توسل جستن به نوعی پوپولیسم میانه‌رو، در عین پرهیز از به کار بردن این عنوان، است.

ناسیونالیسم درمان بیماری بشر نیست

اِچه تِمِلکوران

در سال 2011، در اوج بهار عربی، هزاران نفر در میدان تحریر شعار می‌دادند: «نان! کرامت! آزادی!» من تنها در میان جمع ایستاده بودم و به کارگر میان‌سالی فکر می‌کردم که ده سال قبل در بوئنوس آیرس به من گفته بود چرا او و همکارانش در دوران فروپاشی اقتصادی آرژانتین، کارخانه‌ای را اشغال کرده بودند. او تند و تند دلایلی مثل گرسنگی، فقر و نابرابری را برمی‌شمرد. اما ناگهان لحنش تغییر کرد: «و ]دلیل دیگر این که[ رئیس هیچ‌وقت به ما سلام نمی‌داد، و با این کار کرامت ما را نقض می‌کرد.»