تب‌های اولیه

تجدید دیدار با فیلسوف

امیر راد

آنچه مرا وامی‌داشت که سری به کنفرانس یک روزه‌ی لوکاچ در لندن بزنم، حضور یک زن فیلسوفِ ریزاندام، پرشور و صریح‌اللهجه و بذله‌گو و شاگرد لوکاچ بود: آگنش هلر. آگنش را ۱۴ سال پیش در تهران دیده بودم و تجدید دیدار با این فیلسوف که ماه مه امسال ۹۰ ساله شد، در روزهای تبعید مغتنم بود.

آنری برگسون؛ شهره‌ی خاص و عام

امیلی هرینگ

تعداد کسانی که در سخنرانی‌های برگسون حضور می‌یافتند بیش از گنجایش تالار سخنرانی‌ بود. به طور میانگین، ۷۰۰ نفر به سختی خود را در تالاری که برای ۳۷۵ نفر طراحی شده بود جای می‌دادند. کلاس‌های او معمولاً به علت تنگیِ جا به آمفی‌تئاتر بزرگ سوربن یا حتی به پَله‌گارنیه انتقال می‌یافت. در خارج از فرانسه هم برگسون جمعیت کثیری را جذب می‌کرد. سخنرانی‌های او در لندن در سال ۱۹۱۱ در تالارهایی ایراد شد که تمام ظرفیت آن پر شده بود، و حضار با کف‌ زدن‌های ممتد از او استقبال کردند. دو سال بعد، حضور او در نیویورک به نخستین راه‌بندان در خیابان برادوی انجامید.

فلسفه در باغ؛ باغِ ناپیدا

ایرج قانونی

باغ آنجاست که می‌خواهی در آنجا باشی، در آن بمانی و هرگز آن را ترک نکنی، فلسفه و در حقیقت تفکر نیز مقامی است که می‌خواهی در آن بمانی، درنگ کنی و آن را لحظه‌ای پایدار می‌خواهی. این دو همیشه شوق ماندن در جایگاهشان را در ما برمی‌انگیزند و از آن رو که هر دو بر خلود و جاودانگی تأکید می‌کنند مثل هم‌اند.

فلسفه‌ در باغ؛ گفتگوی بیهوده با درخت

ایرج قانونی

می‌گویند کتاب باغ است باغی جادویی. پس فلسفه و باغ، پیش از آنکه در باغ به هم برسند، در «کتاب» به هم می‌رسند. در اینجا، فلسفه همان فلسفه است اما باغ تنها خاطره‌ی باغ است خاطره‌ای که کتاب می‌تواند آن را تجدید کند. کتاب می‌تواند این دو را به هم پیوند دهد. کتاب‌های فلسفی باغ‌های جادویی‌اند.

دیالکتیک روشنگری

کوامی آنتونی آپیا

«روشنگری» تا چه اندازه روشن‌شده بود؟ اگر تلاش برای برکشیدن عقلانیت نتیجه‌ی عکس بدهد چه؟ اگر مقدر باشد که روشنی تیرگی پدید آورد، و روشنگری ضد-روشنگری به بار آورد چه؟ این تز کتاب جدید جاستین ای. اچ. اسمیت با عنوان عقل‌ستیزی: تاریخ سویه‌ی تاریک خرد است. کم نیستند منتقدانی که روشنگری را عمیقاً شب‌زده دیده‌اند. به دید برخی، عصر «روشنگری» بسترساز نژادپرستی و امپریالیسم مدرن بوده. اما چرا؟

نخستین زنان فیلسوف

داگ هاربِنشْرود

فیلسوفان امروز بیش از پیش به سهم فیلسوفان زن در تاریخ فلسفه‌ی اروپا پی‌برده‌اند؛ زنانی چون الیزابت بوهمیایی، مارگارت کاوندیش و آن کانوی در قرن هفدهم. در واقع، مجموعه‌ی جدیدی که انتشارات دانشگاه آکسفورد با عنوان «تاریخ جدید فلسفه‌ی آکسفورد» منتشر کرده است، احتمالاً انقلابی در نگاه ما به تاریخ فلسفه به پا خواهد کرد. اما جدای از اروپا، فیلسوفان زن در مجموع نادیده گرفته می‌شوند و سهم آنها عمدتاً ناشناخته باقی مانده است.

استدلال‌های درست می‌توانند از تندروی جلوگیری کنند

والتر سینوت-آرمسترانگ

بسیاری از بهترین دوستانم فکر میکنند که بعضی از باورهای درونی و عمیق من در مورد مسائل مهم، مشخصاً نادرست یا حتی بیمعنا هستند. گاهی، آنها این حرفها را جلوی رویم میزنند. با این حال، چطور هنوز میتوانیم دوست باشیم؟ بخشی از آن به این علت است که من و دوستانم فیلسوف هستیم، و فیلسوفان یاد میگیرند که با مسائل به طور منطقی کنار بیایند.

ریچارد رورتی: از فلسفه به سیاست

آلن مالاچوفسکی

رورتی فقط مدافع رویکرد درمانگرانه به فلسفه نبود، بلکه می‌خواست خودِ فلسفه را به درمانگری مبدل کند، فلسفه را برای همگان واقعاً دسترس‌پذیر سازد و پیوندهای سرراست‌تری بین فلسفه با دغدغه‌های افراد عادی برقرار کند. حاصل چنین کاری عملاً پیامدهای سیاسی‌ای فراتر از محدوده‌های مرسوم فلسفه داشت.