از انقلاب تا تنهایی؛ نگاهی به کتاب جدید علی میرسپاسی
آرش عزیزی
ایران کجا است؟ نسبت تفکر ایرانی با مدرنیتهی جهانی چیست؟ ما ایرانیان در میان دلدادگی به غرب و شرق و هراس از غربزدگی و شرقزدگی بالاخره به چه درکی از جایگاه خود در جهان رسیدهایم؟
ایران کجا است؟ نسبت تفکر ایرانی با مدرنیتهی جهانی چیست؟ ما ایرانیان در میان دلدادگی به غرب و شرق و هراس از غربزدگی و شرقزدگی بالاخره به چه درکی از جایگاه خود در جهان رسیدهایم؟
مییس بوئسن واین در سلول خود در بازداشتگاه فوختِ نازیها در جنوب هلند زندانی بود که شال چهلتکهای به داخل سلولش پرتاب شد. ناگهان متوجه شد که تکهپارچههای کوچک این شال را میشناسد: آن تکه از دامن مادر، پیراهن فرزند، کراوات پدر و تکههایی از تنپوش دیگر رفقا...
توجه به شکلهای مختلف تبعیض و درهمتنیدگی آنها و شنیدهشدن صدای اقلیتهای بهحاشیهراندهشده از مهمترین دستاوردهای خیزش «زن، زندگی، آزادی» بوده است.
اگر در همین تعطیلات اخیر کریسمس، کاساندرا به ما میگفت: «سه ماه دیگر با دو متر فاصله از هم صف خواهید بست، ماسک به صورت خواهید زد و اکثرتان در خانه حبس خواهید شد» هیچکس حرفش را باور نمیکرد...حتی به فکرمان هم خطور نمیکرد که این دنیای شلوغ جهانی نخواهد توانست که تا ابد بر اساس اصول قدیمی به کارش ادامه دهد...چیزی دارد ما را میآزماید. نمیدانم که دست تقدیر است یا شیطان یا طبیعت یا خدا...؟
همان طور که لپور به درستی میگوید، مضمون واقعیِ «طاعون» نه نوعی بیماری عالمگیر بلکه مصیبت بیپایان بشر است، مصیبتی ناشی از خودخواهی آدمی و بیاعتنایی او به درد و رنج «دیگری: «همشهریان ما از این جنبه مانند بقیهی ابنای بشر بودند و خودشان را در نظر میگرفتند و بس...خیلیها کماکان امید داشتند بیماری مسری متوقف شود و خود و خانوادهشان در امان بمانند. در نتیجه، هنوز خود را ناگزیر به ترک عادتها نمیدانستند...افراد زیادی هنوز دست روی دست گذاشتهاند و اقدامی نمیکنند، حال آنکه طاعون مصیبتی است که همه درگیرش هستند و هر کس باید به وظیفهاش عمل کند.»
ماچِی گرابسکی از طبقهی سی و دوم برج اولیویا استار در گدانسک، لهستان، به چشمانداز خیرهکنندهی دریای بالتیک مینگرد. او میگوید: «بچههایم هرگز دوران تاریک و مصیبتزدهی دههی ۱۹۸۰ را ندیدند. حالا خیلیها اوضاع فعلی را بدیهی فرض میکنند.»
چیزی شبیه به معجزه بود. به چند نفری که در خیابانها ایستاده بودند، تعداد بیشتری ملحق شدند. مردم با پای پیاده سراسر خیابانها را پر کردند، و ناگهان بسیاری آنجا بودند. دست در دست هم شعار سر میدادند و ترانه میخواندند. در ۲۳ اوت...
لهستان در سالهای اخیر به یکی از نمونههای پوپولیسم ملیگرا تبدیل شده است. اما در حاشیه، نوعی جنبش مردمی برای اصلاح معایب فرهنگ دموکراتیک کشور پا گرفته است. از این جنبش چه میتوانیم یاد بگیریم؟