تب‌های اولیه

از جوردانو برونو، شهید آزاداندیش قرن شانزدهم، چه می‌توان آموخت؟

استفانی مِریت

هر سال در ۱۷ فوریه گروهی در میدان «کامپو دی فیوری» در رم جمع می‌شوند تا در پای مجسمه‌‌ی یک مُبلغ مذهبیِ باشلق‌پوش که به واتیکان چپ‌چپ نگاه می‌کند،‌ تاج گل بگذارند، شمع روشن کنند و شعر بخوانند. این تندیس به یاد جوردانو برونو، فیلسوف ناپلی، ساخته شده است که در سال ۱۶۰۰ به دستور دستگاه تفتیش عقاید در این محل زنده‌زنده سوزانده شد. اتهام او بدعت‌گذاری و نگارش کتاب‌هایی در دفاع از کیهان‌شناسیِ خورشیدمحورِ کوپرنیک بود؛ او می‌گفت که جهان آفرینش لایتناهی است و دنیاهای دیگری هم در آن وجود دارد.

بگذاریم هنرمندان، نه سیاستمداران، آینده را بسازند

آگنی‌یژکا هولند

وقتی در ۱۵ سالگی تصمیم گرفتم که روزی کارگردان شوم، حرف مشهور لنین درباره‌ی سینما صادق به نظر می‌رسید؛ او سینما را «مهم‌ترین هنر» خوانده بود. میانه‌ی دهه‌ی ۱۹۶۰ بود و سینمای هنری، با آدم‌های خارق‌العاده‌ای مثل اینگمار برگمن، آلن رِنه، فدریکو فلینی، کارول رید، آندری وایدا و آکیرا کوروساوا، در اوجِ خود به سر می‌برد. همه‌ی این افراد تجربه‌ی مشترکی داشتند: همگی در دوران پختگی و بلوغ، فجایع جنگ جهانی دوم را از سر گذرانده بودند، هرچند برخی از آنها این فجایع را از نزدیک به چشم خود ندیده بودند.

آیا برای مقابله با «پوپولیسم بد» باید به «پوپولیسم خوب» متوسل شد؟

کاس موده

پس از انتخابات پارلمانی هلند در مارس 2017، مارک روته، نخست وزیر کشور، با سربلندی اعلام کرد که «پوپولیسم خوب»، «پوپولیسم بد» را شکست داده است، ادعایی که رسانه‌های سراسر جهان مشتاقانه و نسنجیده آن را تکرار کردند. این ادعا مهر تأییدی بر این عقیده‌ی رایج زد که بهترین راه برای شکست دادن راست افراطیِ پوپولیست توسل جستن به نوعی پوپولیسم میانه‌رو، در عین پرهیز از به کار بردن این عنوان، است.

ناسیونالیسم درمان بیماری بشر نیست

اِچه تِمِلکوران

در سال 2011، در اوج بهار عربی، هزاران نفر در میدان تحریر شعار می‌دادند: «نان! کرامت! آزادی!» من تنها در میان جمع ایستاده بودم و به کارگر میان‌سالی فکر می‌کردم که ده سال قبل در بوئنوس آیرس به من گفته بود چرا او و همکارانش در دوران فروپاشی اقتصادی آرژانتین، کارخانه‌ای را اشغال کرده بودند. او تند و تند دلایلی مثل گرسنگی، فقر و نابرابری را برمی‌شمرد. اما ناگهان لحنش تغییر کرد: «و ]دلیل دیگر این که[ رئیس هیچ‌وقت به ما سلام نمی‌داد، و با این کار کرامت ما را نقض می‌کرد.»

چرا اکثر راست‌گرایان افراطی مرد هستند؟

کاس موده

چه می‌شود اگر مهم‌ترین دلیل پیوستن افراد به گروه‌های راست‌گرای افراطی، هویت مردانه باشد و نه ایدئولوژیِ نژادپرستانه؟ این همان ادعای اصلیِ مایکل کیمِل، جامعه‌شناس آمریکایی، در کتاب جدیدش است. عنوان این کتاب چنین است: شفایافتن از نفرت: مردان جوان چطور به افراط‌گراییِ خشونت‌آمیز روی می‌آورند و از آن دست برمی‌دارند. او در این کتاب علل پیوستن (و گسستن) مردان جوان از گروه‌های راست‌گرای افراطی در آلمان، سوئد و آمریکا را بررسی کرده است.

چرا جهان‌وطن بودن دشوار است؟

اوموت اوزکیریملی

من در ترکیه به دنیا آمدم و اکنون در لوند، در جنوب سوئد، زندگی می‌کنم. به احتمال زیاد، در اکثر عمرم جهان‌وطنی اصیل بوده‌ام، و به این امر افتخار می‌کرده‌ام. اما در عین حال، آن‌قدر در کنسولگری‌ها و فرودگاه‌های کشورهای مختلف اروپایی در حسرت دریافت روادید بلندمدت شِنگِن یا زیر نگاه‌های حاکی از بدگمانیِ مأموران گمرک بوده‌ام که دیگر باور نمی‌کنم که می‌توان با گذرنامه‌ی ترکیه «شهروند ناکجا» بود.

باید از رهبرانی که زنان را دستگاه تولید مثل می‌پندارند، ترسید

هلن لوئیس

در سراسر اروپا نیروی سیاسیِ قدیمی‌ای دوباره در حال قدرت گرفتن است. پوپولیست‌های راست‌گرا سرگرم پیش‌ بردن سیاست‌های زادوولدگرایانه‌ای هستند که با زنان همچون دستگاه تولیدمثل برخورد می‌کند. بر اساس این سیاست‌ها باید زنان مناسب-معمولاً یعنی زنان سفیدپوست-را به زادوولد تشویق کرد.

چرا زنان اروپایی به احزاب راست‌گرای افراطی می‌پیوندند؟

آنژلیک کریسافیس، کِیت کانِلی، اَنجِلا جوفریدا

آن‌چه بر سر کورینا میازگا آمد، درس عبرتی بود برای زنانی که می‌خواهند به پوپولیسم راست‌گرا بپیوندند. پس از این که میازگا، عضو حزب راست‌گرای افراطی «آلترناتیو برای آلمان»، در انتخابات پارلمانی 2017 به مجلس راه یافت، یکی از مردان هم‌حزبی‌‌اش گفت که او بیشتر به درد برهنه رقصیدن در سرگرمی‌گاه‌های مردانه می‌خورد تا نمایندگی مجلس.