دو قلب دارم، یکی آلمانی و دیگری تُرکی
معاون فرهنگی سپاه پاسداران در نامهای به معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده ضمن ارسال تصویری از تیم ملی فوتبال فرانسه چنین نوشته است: «آیا شما در این تصویر هویت آفریقایی را مشاهده میکنید یا هویت فرانسوی و نژاد اروپایی را میبینید؟...در بسکتبال فرانسه وضع از این هم بدتر است. آنجا از ۱۲ عضو تیم ملی بسکتبال ۱۰ نفر سیاهپوست آفریقایی هستند.» او در ادامه هشدار داده که ترویج «سبک زندگی غربی... نتیجهای جز این نخواهد داشت که چند دههی دیگر ترکیب تیم ملی ایران هم غالباً از اهالی هند و پاکستان و افغانستان باشند.» همزمان با این سخنان، کنارهگیری مسعود اوزیل از تیم ملی فوتبال آلمان به مناقشه بر سر نژادپرستی دامن زده است. آیا سیاست چندفرهنگیگرایی در اروپا ناکام مانده است؟ چرا بسیاری از مردم هنوز به افسانههای خون و نژاد باور دارند؟
راینهارد گریندِل رئیس اتحادیهی فوتبال آلمان است، و آشکار است که از رجب طیب اردوغان خیلی خوشش نمیآید. در ماه مه عصبانیت او از دیدار میان رئیس جمهور ترکیه و مسعود اوزیل، بازیکن نامدار خط میانی آلمان، جار و جنجالی برانگیخت که سرانجام دیروز به کنارهگیری اوزیل از تیم ملی آلمان انجامید.
شاید تصمیم اوزیل خیلی معقول نبود که با رهبر تفرقهانگیزی عکس گرفت که به کشاندن ترکیه به ورطهی خودکامگی متهم است، رهبری که دولت آلمان را با نازیها مقایسه کرده است. ممکن است گریندل فکر کرده که دارد علیه اردوغان موضع میگیرد اما دولت ترکیه از این فرصت بهره برده و این اتفاق را شاهدی بر ادعای دیرینهی خود مبنی بر دورویی و نژادپرستی اروپا و رفتار نامنصفانه با ترکها قلمداد کرده است.
ابراهیم کالین، سخنگوی اردوغان، در توئیتی نوشت: «رواداریتون کجاست؟ چندفرهنگیگراییتون چی؟» عبدالحمید گُل، وزیر دادگستری ترکیه، نوشت: «به مسعود اوزیل تبریک میگویم که با کنارهگیری از تیم ملی زیباترین گل را به ویروس فاشیسم زده است.» روزنامهی استار، که هوادار دولت ترکیه است، کنارهگیری اوزیل را «سیلیِ ملی مسعود به نئونازیها» خواند.
در سراسر دنیا میان کشور «محل اقامت» مهاجران و «کشوری که اصلونسبشان به آن میرسد»، کشمکشی شبیه به دعوای حق حضانت وجود دارد. در مورد آلمانیهای ترکتبار، رئیس جمهور ستیزهجوی ترکیه و تهدید فزایندهی سیاست دستراستی تندرو در اروپا وضعیتی پیچیده را ملتهب کرده است. سخنان تفرقهانگیز به پیوندهای طبیعی میان جوامع و کشورها ضربه میزند. اردوغان بارها از ترکهای مهاجر خواسته که با جامعهی میزبان قاطی شوند اما جذب آن نشوند. او در سال 2014 در یک تجمع انتخاباتی در کُلن ]در آلمان[ گفت، «جذب؟ نه. قبلاً هم گفتهام و دوباره میگویم-ما از زبان، دین و فرهنگ خود پا پس نمیکِشیم.» چنین حرفهایی به تقویت دستراستیهای تندرو در اروپا میانجامد که میگویند مهاجران به اندازهی کافی ]به کشور میزبان[ وفادار نیستند.
در سراسر دنیا میان کشور «محل اقامت» مهاجران و «کشوری که اصلونسبشان به آن میرسد»، کشمکشی شبیه به دعوای حق حضانت وجود دارد.
جا افتادن فوتبالیستهای ترکزبان تنها در اروپا دشوار نبوده است. والدین موزی عزت، بازیکن پیشین خط میانی لستر سیتی، قبرسیِ ترکتبار بودند و او در لندن به دنیا آمد. عزت در سال 2000 تصمیم گرفت که برای تیم ملی ترکیه بازی کند. او در زندگینامهی خودنوشتش مینویسد، «همیشه به بازی کردن برای ترکیه افتخار میکردم. میدانستم که این برای پدر و خانوادهام چه اهمیتی دارد.» اما او کنار همتیمیهای تُرکش هم احساس تنهایی و انزوا میکرد، احساس میکرد که «هر قدر هم که سعی میکردند، باز میان آنها و این پسربچهی ترک نسل دومیِ اهل ایست اِند ]در لندن[ شکافی وجود داشت.»
ترکها میتوانند بهشدت ملیگرا و نسبت به کسی که او را به ترکیه بیاعتنا میپندارند، بیگذشت باشند. وقتی قوانین سفتوسخت آلمان دربارهی تابعیت مضاعف، اوزیل 17 ساله را مجبور به ترک تابعیت ترکیه کرد تا بتواند برای تیم ملی آلمان بازی کند، با خصومت روبرو شد. او به یاد میآورَد که وقتی با پدرش به کنسولگری ترکیه رفت، مأمور کنسولگری «با کنایههای اهانتآمیز ما را به باد انتقاد گرفت. برای مثال، به ما پرخاش کرد که "یک ذره غرور" نداریم و ترکیه را دوست نداریم. ]به نظر آن مأمور[ هر کسی که تابعیت ترکیه را ترک میکرد خائن بود. چه مزخرفی!» با توجه به این که اوزیل مجبور شد چنین روندی را تحمل کند تا برای آلمان بازی کند، باید برایش بهشدت ناخوشایند باشد که بعضی از آلمانیها نسبت به وفاداری او ابراز تردید میکنند.
ورای این فحاشیها، واقعیت این است که فوتبال ترکیه و آلمان هر دو از پیوندهای مشترک خود سود میبرند. بدون اوزیل، آلمان از یکی از ستونهای تیمی که جام جهانی 2014 را برد، محروم میشد. تیم ملی ترکیه هم بهشدت به پیوندهایش با مهاجران متکی است، و با استفاده از بازیکنانی با آموزش و پرورشِ بهتر، نقاط ضعف خود را میپوشاند. در جام ملتهای اروپای 2016 حدود یکسوم از 23 بازیکن تیم ترکیه خارج از این کشور به دنیا آمده بودند. احمد گووِنِر، یکی از مسئولان پیشین فدراسیون فوتبال ترکیه، به من گفت، «اگر فیفا قانونی را تصویب کند که بر اساس آن بازیکنان فقط بتوانند در کشورهای محل رشد خود بازی کنند، بدبخت خواهیم شد.»
اوزیل نمونهی مهاجری است که در هیچ قالبی نمیگنجد. پدر و مادرش اهل شهر زونغولداق در کنار دریای سیاه هستند اما او در گِلزِنکیرشِن در آلمان غربی بزرگ شد. او در آرسنال ابَرستاره است و در این مناقشهی آلمانی-ترکی توئیتهایش را به زبان انگلیسی مینویسد. واکنش تندروهای هر دو طرف حاکی از نوعی همزیستی است زیرا آنها با انتقاد از یکدیگر تقویت میشوند و میانهروها را منزوی میکنند. یک وجه تشابه آلمان و ترکیه این است که هر دو نظرات سرسختانهای دربارهی نقش «نژاد» و «خون» در تعیین ملیت دارند.
به جای این که به سخنان شدیداللحن دو طرف گوش کنیم باید به حرف خود اوزیل بیشتر توجه کنیم. او در پیام کنارهگیریاش گفت، «مثل بسیاری از مردم، اصلونسب من هم به بیش از یک کشور برمیگردد. من دو قلب دارم، یکی آلمانی و دیگری ترکی.»
برگردان: عرفان ثابتی
جان مکمانوس نویسندهی کتاب به جهنم خوش آمدید؟ در جستجوی فوتبال واقعی ترکیه است. آنچه خواندید برگردان این مقالهی او است:
John MacManus, ‘It’s not just Mesut Ozil. All diaspora footballers face the same conflict’, The Guardian, 23 July 2018.