تاریخ انتشار: 
1398/02/29

برای پی بردن به افکار راست‌گرایان افراطی، ببینید چه کتاب‌هایی می‌خوانند

الیف شفق

handelsblatt

وقتی در دانشگاه آریزونا درس می‌دادم در توسان زندگی می‌کردم. زندگی در محلی واقع در نیم‌ساعتیِ مرز مکزیک در دوران پس از یازده سپتامبر عجیب و غریب بود. گروه‌های خودسرِ مسلح در بیابان به گشت‌زنی مشغول بودند تا مهاجران غیرقانونی را به دام اندازند. هر روز رادیوی محلی به بدگمانی و بیگانه‌هراسی دامن می‌زد. می‌گفتند برخلاف نخبگان لیبرالِ فاسد شهرهای بزرگ، «آمریکایی‌های واقعیِ» شهرهای کوچک «ارزش‌های نابی» دارند. گفتمان راست‌گراییِ افراطی تازه داشت شکل می‌گرفت اما هنوز در حاشیه بود.

نظرسنجی‌ها یکی پس از دیگری نشان می‌داد که اعتماد به نهادهای اساسیِ دموکراتیک رو به افول است. در چنین شرایطی بود که راش لیمبو، مجری راست‌گرای رادیو، از «چهار ستون فریب و نیرنگ» نام برد: رسانه‌ها، دانشگاه‌ها، دانشمندان و دولت. نظریه‌های توطئه درباره‌ی غصب نظام توسط «گروه‌های فشار لیبرال» رواج یافت. حالا عوام‌فریبان پوپولیست از تأسیس نهادهای راست‌گرای جایگزین حرف می‌زدند، از ایجاد دنیایی موازی، از جنگ‌های اطلاعاتی. فرهنگ و دانش، که قرن‌ها مایه‌ی اتحاد آدمیان بود، به میدان نبرد تبدیل شد.

اکنون راست‌گراییِ افراطی به بخشی از جریان غالب تبدیل شده است. نسل جدیدی از عوام‌فریبان پوپولیست ظهور کرده‌اند که به واقعیت، عقل یا داده‌ها اهمیت نمی‌دهند. اما هم‌زمان با این امر، تغییر بی‌سروصدای دیگری هم رخ داده؛ منظورم پیدایش روشنفکران راست‌گرای تندرو است. آنها به کمک سخنرانی‌ها و کتاب‌های خود گروه‌های کم‌سوادترِ حاشیه‌نشین را تعلیم می‌دهند. جریان انتشاراتیِ جدیدی به راه افتاده که یکی از اهدافش بازنویسیِ تاریخ است.

در سال 2018، خاطرات ژان ماری لو پن، فرزند ملت، در فرانسه منتشر شد. تمام نسخه‌های چاپ اول این کتاب پیش‌خرید شد. یکی از اهداف لو پن از نگارش این کتاب، بازنویسیِ گذشته، به‌ویژه دوران حکومت ویشی، است. او هواداران نازی در دولت ویشی را میهن‌پرستان واقعیِ فرانسوی جلوه می‌دهد. لو پن خودش بارها هولوکاست را انکار کرده و اتاق‌های گاز نازی‌ها را «تنها یک امر جزئی» در تاریخ جنگ جهانی دوم خوانده است. در لهستان هم دارند تلاش می‌کنند تا گذشته را از نو بسازند. مورخی به نام اِوا کورِک در سخنرانی‌ها و کتاب‌های خود ادعا می‌کند که ایجاد گتوها «ارادی» یا داوطلبانه بود و زندگی لهستانی‌های خارج از گتو از یهودیان داخل گتو سخت‌تر بود.

به عنوان یک رمان‌نویس به رمان‌های راست‌گرای جدید علاقه‌ی خاصی دارم. برای ماهایی که به تأثیر مثبت کتاب عقیده داریم، سخت است که بپذیریم امروز از هنر داستان‌گویی برای ترویج نفرت، تعصب و اطلاعات نادرست استفاده می‌کنند. البته این چیز تازه‌ای نیست. روزنوشت‌های ترنر، رمان ناکجاآبادی‌ای که کتاب مقدس راست‌گرایان افراطی به شمار می‌رود، در سال 1978 به قلم دبلیو ال پیِرس (با نام مستعار اندرو مک‌دانلد) نوشته شد. پیرس جامعه‌ای در آینده‌ را توصیف می‌کند که در آن آمریکایی‌های سفیدپوست مقهور اقلیت‌های غیرسفیدپوست شده‌اند. جنبش مسلحانه‌ای به نام «نظم» به مبارزه با سلطه‌ی این اقلیت‌ها می‌پردازد و سرانجام به نسل‌کشیِ همه‌ی غیرسفیدپوستان دست می‌زند. این کتاب الهام‌بخش حملات تروریستی بوده است، از جمله بمب‌گذاری سال 1995 در اوکلاهما سیتی که به مرگ 168 نفر انجامید. در سال 1984 یک گروه ملی‌گرای سفیدپوست به نام «نظم» (the order) هم آلن بِرگ، وکیل و گوینده‌ی خبر لیبرال، را به قتل رساند.

به عقیده‌ی سارازین، مهاجران مسلمان به اندازه‌ی آلمانی‌ها باهوش نیستند. راست‌گرایان آلمانی که حرف‌های سارازین به آنها دل و جرئت بخشیده، خواهان سنجش بهره‌ی هوشیِ مهاجران شده‌اند.

در سال 1973 ژان راسپای، نویسنده و جهانگرد فرانسوی، رمانی با عنوان اردوگاه قدیسان نوشت. اخیراً راست‌گرایان افراطی این رمان را کشف و در قالب جدیدی ارائه کرده‌اند. به لطف حمایت استیو بنون، نسخه‌های فراوانی از این کتاب فروخته شده است. این کتاب نیز به توصیف سقوط تمدن غربی به دست «قهوه‌ای‌پوستان» می‌پردازد. راسپای، که اکنون 93 ساله است، ادعا می‌کند که راه حل مشکلات کنونی خودداری از شفقت است. «من نوشته‌ام که برای حل مشکل هجوم سیل‌آسای مهاجران باید از نیکوکاریِ مسیحی چشم پوشید. باید خود را از نظر ذهنی برای این کارِ سخت آماده کنیم و از هر نوع شفقتی بپرهیزیم. در غیر این صورت، کشورهایمان ]در این سیل[ غرق خواهند شد.»

در میان این کتاب‌ها کمتر کتابی به اندازه‌ی آثار رنو کامو (Renaud Camus) رمان‌نویس و مقاله‌نویس فرانسوی، تأثیرگذار بوده است. کامو، یکی از هواداران پرشور مارین لو پن، ادعا می‌کند که نخبگان دنیا سرگرم دسیسه‌چینی علیه سفیدپوستان اروپا و فرهنگ آنها هستند. گردانندگان وب‌سایت‌های راست‌گرای افراطی دیدگاه‌های او درباره‌ی «جایگزینیِ عظیم» را ترجمه کرده‌ و گفته‌اند که حرف‌های او مؤید این نظریه است که «نسل‌کشیِ سفیدپوستان» در جریان است.

این ترس را در کتاب سال 2010 تیلو سارازین، آلمان خودش را نابود می‌کند، هم می‌توان دید. این اثر 21 هفته پرفروش‌ترین کتاب آلمان بود و ۱.۵ میلیون نسخه از آن به فروش رفت. به عقیده‌ی سارازین، مهاجران مسلمان به اندازه‌ی آلمانی‌ها باهوش نیستند. راست‌گرایان آلمانی که حرف‌های سارازین به آنها دل و جرئت بخشیده، خواهان سنجش بهره‌ی هوشیِ مهاجران شده‌اند. در سال 2018، سارازین تصرف خصمانه را منتشر کرد که کم‌وبیش به موضوعات مشابهی می‌پردازد. این بار فضای سیاسی حتی گرم‌تر از قبل از او استقبال کرد زیرا حزب راست‌گرای افراطیِ «آلترناتیو برای آلمان» به مجلس راه یافته است. در مصاحبه‌ای از سارازین پرسیدند که آیا به نظرش اسلام هیچ جنبه‌ی مثبتی دارد یا نه. او در پاسخ گفت: «نه، به نظرم اگر اسلام به وجود نیامده بود دنیا جای بهتری بود.»

گفتمان جدید راست افراطی، یهودستیزی و اسلام‌هراسی را ماهرانه به هم می‌آمیزد-اما در این گفتمان دیگر تعصبات هم نقش پررنگی دارند. سوگیریِ جنسیتی و ضدیت با فمینیسم در سراسر آثار جردن پیترسون، روان‌شناس بالینیِ کانادایی، به چشم می‌خورد. او مردسالاریِ ارتجاعیِ قدیمی را در قالب زبان پیچیده‌ی دانشگاهی ارائه می‌کند و به روشنفکر محبوب مردان جوان ناراضیِ عضو گروه‌های راست‌گرای افراطی تبدیل شده است. پیترسون از طرح ادعاهای واهی و ناراحت کردن مردم لذت می‌برد. او را به آسانی نمی‌توان طبقه‌بندی کرد، و این پیچیدگی آشکارا تعمدی و ساختگی است. او روی مرز بیش از پیش باریکی میان دانشوری و عوام‌فریبی گام برمی‌دارد. از یک سو، پژوهشگری است که به درستی از حق آزادی بیان دفاع می‌کند و از سوی دیگر، عوام‌فریبی است که به تبعیض دامن می‌زند. نمی‌دانم آیا احساس عذاب وجدان می‌کند یا نه.

وقتی از برتری‌طلبان سفیدپوست حرف می‌زنیم، اغلب به مردان جوان بی‌سواد و بیکاری فکر می‌کنیم که تمام روز را جلوی رایانه می‌گذرانند، آدم‌هایی به‌شدت تنها و منزوی که در دالان‌های تاریک اینترنت دربه‌در دنبال احساس امنیت و خاطرجمعی می‌گردند. در چنین مواقعی به یاد مردان جوان خشمگینی می‌افتیم که ]در سال 2017[ مشعل به دست در شارلوتسویل راه‌پیمایی کردند. اما چنین تصوری ناقص است و با تغییر فرهنگیِ گسترده‌ی کنونی هم‌خوانی ندارد. برای فهم این پدیده باید به تغییرات بسیار مهم در صنعت نشر توجه کنیم. نسل جدیدی از روشنفکران راست‌گرای افراطی ظهور کرده که حاشیه‌نشین‌ها را به دنیای فرهنگ پیوند می‌دهد، و به سیاست ارتجاعی و واکنش منفی به اصلاحات مترقی مشروعیت می‌بخشد؛ این روشنفکران به طور نظام‌مند به تحریف واقعیت‌ها می‌پردازند، بی‌شرمانه تاریخ را از نو می‌نویسند و از کلمات و منزلت اجتماعیِ خود برای دامن زدن به دشمنی و جدایی استفاده می‌کنند. و تمام این کارها را در لفافه‌ی پرزرق‌وبرقِ فضل و دانش روشنفکرانه انجام می‌دهند.

 

برگردان: عرفان ثابتی


الیف شفق، نویسنده‌ی ترک‌تبار، به دو زبان ترکی و انگلیسی می‌نویسد. آثار او بیش از هر نویسنده‌ی زن دیگری در ترکیه خواننده دارد.تا کنون بیش از 750000 نسخه از رمان دولت عشقِ او فروخته شده است. آن‌چه خواندید برگردان این نوشته‌ی او با عنوان اصلیِ زیر است:

Elif Shafak, ‘To understand the far right, look to their bookshelves’, The Guardian, 1 April 2019