چگونه «هتل تیتو» به پناهگاه زنانِ جنگزدهی کروات تبدیل شد
صحنهای از «هتل تیتو» در تماشاخانهی گاوِلا در زاگرب. عکس: یاسِنکو راسول
داستان زنانِ کرواتی که از شهر محصور ووکوار فرار کردند و در مدرسهای مستقر شدند که رهبر یوگسلاوی تیتو آن را بنیان نهاده بود اکنون تبدیل به نمایشی شده است که تأثیرات جنگ را از دیدگاه زنان نشان میدهد.
یِلِنا کوواچیچ، نمایشنامهنویس کروات، در توصیف داستان هتل تیتو که اوایل ماه در تماشاخانهی گاوِلا در زاگرب روی صحنه رفت، میگوید که «این داستان بیش از هر چیز از زبان زنان تعریف میشود.»
کوواچیچ به «شبکهی گزارشگری تحقیقی بالکان» میگوید: «این موضوع برایمان مهم است زیرا زنان ــ چه در زمان جنگ و چه در هنگام صلح ــ همیشه به حاشیه رانده میشوند و از آنها توقع میرود که سنگینترین بار را به دوش بکشند: ایشان معمولاً مجبور میشوند تا فرزندان خود را بدونِ پدر بزرگ کنند.»
او میافزاید: «برای ما مهم بود که این روی دیگر سکه را نیز ببینیم و به این بخشِ بهاصطلاح خصوصیِ تاریخ نگاهی بیندازیم، بخشی که تاریخ رسمی معمولاً آن را نادیده میگیرد.»
«هتل تیتو» (یا در نسخهی کروات، «هتل زاگوریه») داستان زنان کرواتی را تعریف میکند که در زمان جنگ دههی ۹۰ میلادی از شهر ووکوار در شرق کرواسی گریختند. شهری که توسط ارتش خلق یوگسلاو و شبهنظامیان صرب محاصره و تخریب شد. این آوارگان جنگی به پناهندگانی ساکن منطقهی زاگوریهی کرواسی تبدیل شدند.
این نمایش، زنان و دخترانی را از تمام گروههای سنی دنبال میکند که از جدایی از خانوادهشان رنج میکشند، خانوادهای که در ووکوار ماندهاند و این زنان مدام در اضطراب اخبار بد از شهر جنگزدهشان به سر میبرند.
کوواچیچ و کارگردان این نمایش، آنیکا تومیچ، این نمایشنامه را از رمانی به همین نام اقتباس کردهاند که ایوانا بودرازیچ، نویسندهی نامدار کروات در سال ۲۰۱۰ نوشته است. بودرازیچ ۹ ساله بود که همراه با مادر و برادرش از ووکوارِ اشغالی گریخت. آنها ابتدا در زاگرب و سپس در ساختمانی در روستای کومراوچ مستقر شدند که به اسکان جنگزدگان اختصاص داده شده بود.
بودرازیچ جوان که پدرش در زمان حصر در ووکوار باقی ماند و بعدها توسط مقامات مفقودالاثر خوانده شد، یکی از شخصیتهای اصلی رمان است که داستان بزرگ شدناش در کومراوچ به عنوان پناهجویی فقیر را روایت میکند. کومراوچ همان شهری است که رهبر یوگسلاوی، یوسیپ بروز تیتو، در آن به دنیا آمده بود.
مدرسهی سیاسی تیتو به مهمانخانهای برای اسکان پناهجویان تبدیل شد. عکس: شبکهی گزارشگری تحقیقی بالکان.
خط داستانی نمایشنامه در ساختمان مدرنی که قبلاً مدرسهی سیاسی یوسیپ بروز تیتو بود آغاز میشود، جایی که سیاستمداران یوگسلاوی در دوران تیتو در آن نظریهی سوسیالیسم میآموختند.
بعدها این ساختمان هتل زاگوریه نام گرفت زیرا از اواخر سال ۱۹۹۱ جنگزدگان ووکواری، از جمله خانوادهی بودرازیچ، در آنجا اسکان داده شدند.
از آن زمان به بعد این بنا رو به ویرانی نهاده است و دولت چند بار سعی کرده تا آن را بفروشد. سال گذشته کارآفرین چینی، ژیانگ یو سعی کرد ساختمان را بخرد اما موفق به پرداخت پول در زمان مقرر نشد و سرنوشت ساختمان همچنان نامشخص ماند.
در طول نمایش، عکسهایی از وضعیت کنونی ساختمان نشان داده میشود و شخصیتها توضیح میدهند که در آن مکان چه چیزهایی وجود داشت و آنها در زمان اقامت در هتل چه میکردند.
در این ۱۴۰ اتاق، ۵۰۰ جنگزده از شهر ووکوار که اکثراً زن و کودک و کهنسال بودند اسکان داده شده بودند. در این اتاقها و راهروهای کوچک دختران میرقصیدند و مادران بافندگی میکردند، نوجوانان در اتاقی جمع میشدند که مثلاً دیسکوتک بود. بعضی از بزرگسالان وقت خود را در میخانهی طبقهی همکف میگذراندند و مست میکردند.
دو ماه پیش از نخستین اجرای نمایش، بودرازیچ، تامیچ، کوواچیچ و بازیگران در سفری به کومراوچ رفتند تا خود را با فضا و جو آنجا آشنا کنند.
بودرازیچ به «شبکهی گزارشگری تحقیقی بالکان» گفت که این ساختمان به سرنوشت همان مردمانی ــ جنگزدگان ووکواری ــ دچار شده است که در آن زندگی میکردند، یعنی به دست فراموشی سپرده شده است.
از منظر نمادین هم بودرازیچ میگوید که این موضوع نشان از نوعی غفلت و اهمال در تصمیمگیریهای سیاسی کرواسی دارد... آن ساختمان به نوعی الگویی است از آنچه که بر سر ما آمد.
صحنهای از «هتل تیتو». عکس: یاسنکو راسول
در نوامبر ۱۹۹۱ و پس از سه ماه حصر که به مرگ سه هزار سرباز و غیرنظامی، از جمله ۸۶ کودک، انجامید، شهر ووکوار که جمعیتی متشکل از کرواتها و صربها بود به اشغال ارتش خلق یوگسلاو درآمد که در اختیار صربها بود.
در نتیجه، جمعیت غیر صربِ ووکوار مجبور شدند تا برای زندگی به دنبال جای امنتری در کشور بگردند. اما همانطور که در رمان و نمایش میبینیم، جنگزدگان همچنان در وضعیت نابسامانی ماندند و به مرور از مهماننوازی مردم محلههایی که در آن مستقر شدند، کاسته شد.
زنان در نمایشنامه میگویند که چطور کودکان به خاطر لهجهی خود مورد تمسخر قرار میگرفتند و چطور اهالی محلی بر این باور بودند که جنگزدگان کمکهای چشمگیری از دولت دریافت میکنند.
تومیچ، کارگردان نمایش، میگوید که این اثر این توهم را زائل میکند که کرواسی در زمان جنگ متحد بود زیرا نشان میدهد که همیشه کسی هست که «دیگری» خوانده میشود، کسی که «از ما نیست.»
همانطور که تومیچ به «شبکهی گزارشگری تحقیقی بالکان» میگوید، «آن دیگری ممکن است همسایهی دیوار به دیوار ما باشد که حتی همان عادات و الگوهای رفتاری ما را دارد... و ما عمداً سعی کردیم که بر این امر تأکید کنیم که آن دیگری حتماً نباید از کشوری دیگر یا با رنگ پوستی متفاوت باشد تا هدف تبعیض قرار گیرد.»
او میگوید از نحوهی رفتار با پناهجویان خاورمیانهای در کرواسی تعجب نمیکند زیرا جنگزدگان دههی ۱۹۹۰ تجربهای مشابه داشتند.
«مردم ما گاهی فراموش میکنند که روزی خودشان هم پناهجو بودند.»
بودرازیچ میگوید تعصبی که او در کتابش توصیف میکند «نتیجهی وضعیت اجتماعی بسیار تحریفشده»ای بود.
«در این بحرانها و شرایط تهدیدآمیز تعصبات رواج مییابند؛ نه فقط تعصب علیه پناهجویان، بلکه پناهجویان خود نیز تعصباتی علیه دیگران دارند: کرواتها علیه صربها، و صربها علیه کرواتها.»
در پسگفتار نمایش، مصاحبهای تلویزیونی اجرا میشود که بودرازیچ در سال ۲۰۱۰ انجام داد و در آن از تجربهی پناهجویان و خاطراتش از پدر مفقودش حرف میزند.
«باید بگویم که این نمایش فوقالعاده است، عمدتاً به این دلیل که توانسته است جوهرهی عاطفی رمان و آهنگ داستان را حفظ کند.»
او همچنین خوشحال است که این کتاب یک دهه پس از انتشار همچنان خوانندگانی دارد اما میافزاید: «متأسفام که این مسئله همچنان موضوعیت دارد.» او به این موضوع اشاره میکند که مسائل مربوط به دوران جنگ هنوز میتوانند در جامعهی کرواسی مناقشهانگیز شوند.
برگردان: مریم طیبی
آنیا ولادیساولیویچ روزنامهنگار کروات است. آنچه خواندید برگردان این نوشتهی او با عنوان اصلیِ زیر است:
Anja Vladisavljevic, ‘How Hotel Tito Became Croatian Women’s Refuge from War’, Balkan Insight, 2 March 2020.