رویدادهای ۱۳ سال گذشته نشان داده است که آزادی به چیزی بیش از بیرون راندن یک مرد از کاخ ریاستجمهوری نیاز دارد. ما زنان بهخوبی از این واقعیت آگاهایم.
«زابل از هیچچیز به اندازهی فراموشیِ اجتماعی نمیترسید، چیزی که تمام عمرش را صرف مبارزه با آن کرد و متأسفانه امروز جامعهی ما به آن دچار است. بهعنوان اولین کار باید به صدای زابل و نویسندگانی همچون او گوش فرا دهیم، به او و آثارش که گواهی بر تاریخ فراموششدهی ماست.»
ثنا نصّاری، نویسنده، شاعر، مترجم و منتقد ادبیات و هنر است. با او دربارهی تجربههای زیستهاش در بسترهای متفاوت فرهنگی و اجتماعی که در آنها رشد کرده، گفتوگو کردهایم.
چند هفته پیش از انتشار قانون «عفاف و حجاب» مقامات در ایران از ابتکار دیگری با عنوان «کلینیک ترک بیحجابی» رونمایی کردند که ظاهراً قرار است با کمک علم روانشناسی زنان را به رعایت حجاب وادارد. یعنی در واقع بیحجابی را نوعی اختلال روانی تلقی میکنند که با علم روانشناسی قابل علاج است.
طی پژوهشی تاریخی به قصد بازسازیِ بخشی از تاریخ زنانهی سدهی گذشته در خاورمیانه، به نام زنانی برخوردم که نام و امضاء و دستنوشتهها و مقالاتشان در میان انبوه برگههای آرشیوی موجود بود اما از خودشان اثری نبود و حتی تصویر بعضی از آنها از عکسها هم حذف شده بود.
زنی یگانه و آزاد که پابهپای مردان میرقصد، با آنها معاشرت میکند و تن به حجاب نمیدهد، یا زنی که به دست مردانِ خانواده کشته و مثله میشود و تن به آتشی که در حیاط خانهاش افروخته، میدهد؟ کدام یک تصویر و تعریفی درست از «زن کُرد» است؟