روزهی مرگ: تاریخچهی اعتصاب غذا در ترکیه
asianews
اعتصاب غذا از شیوههای بسیار کهن مقاومت سیاسی و اعتراض بدون خشونت است. اولین نمونههای تاریخی اعتصاب غذا به حدود ۲۵۰۰ سال پیش در هند قدیم باز میگردد. در ایرلند قرون وسطی هم بسیار معمول بوده است.
تعریف رایج اعتصاب غذا، امتناع داوطلبانه از خوردن و گاه آشامیدن برای اعتراض یا احقاق حقی پایمال شده و تأثیرگذاری بر افکار عمومی است. در اعلامیهی انجمن پزشکی جهانی (WMA)، در مالت (۱۹۹۱) تصریح شده که اعتصاب غذا امتناع شخصی است که از نظر ذهنی دارای صلاحیت است و پزشکان مجاز به تغذیهی اجباری او نیستند و باید خواستههای او را محترم شمارند.
در فرهنگ سیاسی ترکیه اعتصاب غذا بسیار معمول است، و گاه اعتصابکنندگان «روزهی مرگ» میگیرند، یعنی اعتصاب غذای نامحدود که تا به خواست خود نرسند روزه را نمیشکنند. تاریخ ترکیه شاهد روزههای بسیاری بوده است که گاهی با مرگ فعالان سیاسی به پایان رسیده است.
تازهترین قربانی روزهی مرگ در ترکیه اِبرو تیمْتیک (Ebru Timtik)، وکیل کُرد و فعال حقوق بشر، است که به اتهام عضویت در سازمان مارکسیستی «جبهه آزادیبخش خلق انقلابی» (DHKP/C) که دولت ترکیه آن را سازمانی تروریستی میداند، از سال ۲۰۱۸ در زندان به سر میبُرد.
این زن یکی از وکلای دفتر «وکلای معاصر» ترکیه بود. این دفتر عمدتاً وکالتِ پروندههای مربوط به گروههای سیاسی و چپ ترکیه، بهویژه متهمان به عضویت در «جبهه آزادیبخش خلق انقلابی»، را برعهده داشت.
در ۱۲ سپتامبر سال ۲۰۱۸ پلیس با حمله به این دفتر حقوقی، ۱۸ تن از وکلای عضو این دفتر را دستگیر کرد. پس از محکومیت این ۱۸ نفر به مجموعاً ۱۵۹ سال حبس به جرم «حمایت و محافظت از سازمانهای تروریستی»، چند تن از این وکلا در اعتراض به این احکام دست به اعتصاب غذا زدند. پس از گذشت سه ماه از این اعتصاب غذا، ابرو تیمتیک به همراه آیتاچ اونسال (Aytaç Ünsal) با درخواست دادرسی عادلانه، اعتصاب غذای خود را به «روزهی مرگ» تبدیل کردند.
بهرغم هشدارهای کانون وکلای استانبول، آنکارا و بسیاری از چهرههای سیاسی و حقوقی ترکیه، دولت ترکیه به درخواستهای این دو وکیل زندانی پاسخی نداد. و در نهایت ابرو تیمتیکِ ۴۲ ساله پس از ۲۳۸ روز اعتصاب غذا جان سپرد. چند روز پس از مرگ ابرو تیمتیک، آیتاچ اونسال پس از آزادی از زندان به اعتصاب غذای خود خاتمه داد.
این چهارمین مرگ ناشی از اعتصاب غذا در زندانهای ترکیه در سال ۲۰۲۰ بود. چند ماه پیشتر هلن بولک (Helin Bölek)، ابراهیم گوکچک (İbrahim Gökçek) و مصطفی کوجاک (Mustafa Koçak)، سه عضو گروه موسیقی «گروپ یوروم (Grup Yorum)»، نیز پس از اعتصاب غذای طولانی و عدم رسیدگی به خواستهایشان جان خود را از دست داده بودند.
اعتصاب غذا و روزهی مرگ در ترکیه تاریخی طولانی دارد و انگیزههای گوناگونی، از درخواست دفاع در دادگاه به زبان مادری تا بازپسگیری جنازهی فرزند کشته شده، داشته است.
ناظم حکمت، مستِ گرسنگی
یکی از معروفترین روزههای سیاسی در تاریخ معاصر ترکیه، اعتصاب غذای ناظم حکمت شاعر مشهور ترک بود که در سال ۱۹۳۸ به جرم «تحریک مردم به شورش» به ۳۵ سال زندان محکوم شده بود. ناظم حکمت بعد از بیش از ۱۲ سال حبس در زندانهای مختلف ترکیه دست به اعتصاب غذا زد.
او در نامهای به تاریخ ۵ آوریل ١٩۵٠ از زندان شهر بورسا مینویسد: «... از هشتم آوریل با امید فراوان اعتصاب غذا خواهم کرد. نه نگرانام و نه غمگین. تا پاى مرگ و تا آخرین نفس با همین امید خواهم زیست. شما هم هر اتفاقی که افتاد، ناامید نشوید ... وجودم سرشار از شادى درخشانىست. همهی اینها برای مبارزهی عدالتجویانهام لازم است. حتی اگر بمیرم بىگمان در نهایت عدالت پیروز خواهد شد. این فکر، این ایمان و این اعتقاد، احساس خوشبختی مىدهد. فکرش را بکنید، من خودم را مىکشم. اصلاً در فکر ترساندن کسى نیستم. چیزی بجز زندگیام براى ایثار کردن ندارم. بله، چنین است برادران! غمگین و غصهدار شما را در آغوش مىفشارم. باز تکرار مىکنم که با همهی اینها امیدی دیوانهوار به دیدار شما دارم. از وجدان عمومى وطنمان نیز دست نشستهام...»
با شروع اعتصاب غذای او سه شاعر معروف ترکیه به نامهای اورهان ولی، ملیح جودت و اوکتای رفعت هم بیرون از زندان به این اعتصاب غذا پیوستند. در خارج از ترکیه نیز روشنفکران و نویسندگان بسیاری همچون برتراند راسل، ژان پل سارتر، پابلو پیکاسو، برتولت برشت، لویی آراگون و پابلو نرودا از دولت ترکیه و نهادهای بینالمللی خواستار آزادی او شدند.
در روز هجدهم، ناظم حکمت اعلام کرد که تا زمان تشکیل دولت جدید اعتصاب خود را مىشکند و اگر این دولت هم عفو عمومى اعلام نکند، اعتصاب خود را از سر خواهد گرفت. با تغییر دولت، ناظم حکمت، سرانجام پس از ۱۳ سال حبس، با بیماری قلبی و ذات الریهای که تا سالها او را عذاب میداد آزاد شد. از روزهای اعتصاب غذای ناظم حکمت این شعر باقی مانده است:
برادران من،
مرا ببخشید
اگر نمیتوانم آنچه را میخواهم، درست بگویم
مستام و سرم گیج میرود،
نه از عرق راکی
بلکه از گرسنگى.»
چهار دهه روزهی مرگ، از اولین قربانی تا عملیات «بازگشت به زندگی»
اولین مورد منجر به مرگ در اثر اعتصاب غذا در زندان دیاربکر اتفاق افتاد، که گفته میشد جزء ۱۰ زندان مخوف جهان است.
از آزادی ناظم حکمت تا آغاز دههی هشتاد بجز چند اعتصاب غذای چندروزه، چندان خبری از اعتصاب غذای معترضان نبود. اما پس از کودتای نظامی سال ۱۹۸۰ و سرکوب مخالفان کُرد و چپگرا، اعتصاب غذا و روزهی مرگ در ترکیه، بهویژه در بین گروههای رادیکال چپ، رواج یافت و به سنتی تاریخی بدل شد. در حوالی کودتای سال ۱۹۸۰ در ۱۲ زندان ترکیه، بهویژه زندانهای دیاربکر، استانبول و آنکارا تعداد زیادی از زندانیان دست به اعتصاب غذا زدند.
اولین مورد منجر به مرگ در اثر اعتصاب غذا در زندان دیاربکر اتفاق افتاد، که گفته میشد جزء ۱۰ زندان مخوف جهان است. زندانیان که از شکنجه و خشونت زندانبانان به تنگ آمده بودند، روزهی مرگ را آغاز کردند، و بعد از ۵۵ روز کمال پیر اولین قربانی روزهی مرگ در ترکیه شد. پس از آن در دهههای هشتاد و نود میلادی هم چند مورد اعتصاب غذای همگانی، بهویژه در میان زندانیان کرد، صورت گرفت که برخی به مرگ ختم شد.
اما گستردهترین و مهلکترین اعتصاب غذای تاریخ ترکیه در سال ۲۰۰۰ رخ داد. اعتصاب غذا در اکتبر آن سال همزمان در چند زندان این کشور آغاز شد و بیش از دو هزار نفر از داخل و خارج از زندان در این اعتصاب غذا شرکت کردند. در ابتدا ۸۱۶ زندانی زن و مرد در ۴۱ زندان اعتصاب کردند. خواستههای آنان بستن «سلولهای انفرادی نوع F» و لغو «قانون ضد ترور» بود، که به استناد آن بسیاری از مخالفان با احکامی بسیار سنگین در سلولهای انفرادی زندانی میشدند. این اعتصاب غذا بعد از ۴۵ روز به روزهی مرگ تبدیل شد.
بسیاری از چهرههای روشنفکر ترکیه از جمله یاشار کمال، زولفو لیوانلی و اورهان پاموک از زندانیان خواستند تا برای حفظ سلامتی خود به اعتصاب غذا پایان دهند. با بالا گرفتن اعتصابات و راهپیماییهایی که در بیرون از زندان و در حمایت از این اعتصاب صورت میگرفت، دولتِ وقت ترکیه تصمیم گرفت با عملیات «بازگشت به زندگی» اعتصاب را در هم بکوبد. ارتش ترکیه با تانک، بولدوزر و سلاح گرم به ۲۰ زندان حمله کرد، ۳۰ زندانی را کشت و بیش از ۳۰۰ تن دیگر را به شدت مجروح کرد.
این حمله به عنوان یکی از تلخترین فجایع تاریخ معاصر ترکیه هنوز در یاد مردم باقی مانده است.
بسیاری از زندانیانِ جان به در برده از این اعتصابها به بیماریهای گوناگونی، بهویژه سندرم «ورنیکه کورساکف» که موجب نقص در حافظهی کوتاهمدت میشود، مبتلا شدند. در سال ۲۰۰۲ بیش از ۲۰۰ زندانی که به بیماریهای مربوط به این اعتصاب غذاها مبتلا بودند مشمول عفو و از زندان آزاد شدند.
از امید به صلح تا اعتصاب غذا برای استخوانهای فرزند
با روی کار آمدن «حزب عدالت و توسعه» و اجرای سیاستهای اصلاحی به مدت بیش از یک دهه، خبر چندانی از اعتصاب غذا نبود تا اینکه در سپتامبر سال ۲۰۱۲، ۴۸۳ زندانی کُرد که به عضویت یا هواداری از احزاب مسلح کردی «پ ک ک» و «پژاک» متهم بودند در ۵۸ زندان در سراسر ترکیه دست به اعتصاب غذا زدند. این گروه خواستار بهبود شرایط عبدالله اوجالان در زندان و حق دفاع در دادگاهها به زبان کردی بودند. با حمایت دیگر احزاب کرد، اعتراضات و راهپیماییهای گستردهای، بهویژه در مناطق کردنشین ترکیه، در حمایت از این اعتصاب غذا برگزار شد. این اعتصاب غذا در نهایت پس از ۶۸ روز با درخواست عبدالله اوجالان به پایان رسید.
کمتر از یک سال پس از پایان این اعتصاب غذا و با آغاز مذاکرات بین دولت ترکیه و «حزب کارگران کردستان» (پ ک ک) به رهبری عبدالله اوجالان دورهای که با نام «دورهی صلح» (Barış süreci) خوانده میشود، آغاز شد.
اما دورهی صلح مدت زیادی دوام نیاورد، و با آغاز مجدد جنگ در مناطق کردنشین، و پس از کودتای ناموفق سال ۲۰۱۶، فشارها بر فعالان مدنی و گروههای سیاسی مخالف بیشتر شد. اعتصاب غذا، و بهویژه روزهی سیاسی منجر به مرگ، هم افزایش یافت. البته اعتصاب غذاهای این دوره با دهههای قبلی تفاوت عمدهای دارد زیرا بیشتر این اعتصاب غذاها انفرادی یا از سوی افراد معدودی است.
نوریه گلمن، استاد دانشگاه، و سمیح اوزاکچا، معلم مدرسه، دو تن از دهها هزار نفری بودند که در پی کودتای نافرجام سال ۲۰۱۶ از کار اخراج شدند. این زن و شوهر با درخواست بازگشت مجدد به کار شروع به روزهی مرگ کردند و در هفتاد و سومین روز اعتصاب، به اتهام برهم زدن نظم عمومی دستگیر، و به اتهام عضویت در «گروههای تروریستی» محاکمه شدند. این دو پس از ۳۲۴ روز اعتصاب غذا از زندان آزاد شدند و به روزهی خود خاتمه دادند.
در فوریهی ۲۰۱۷، کمال گون با تقاضای دریافت جنازهی پسرش، که عضو «جبههی آزادیبخش انقلابی خلق» بود و در درگیری با ارتش ترکیه کشته شده بود، دست به اعتصاب غذا زد. پس از ۹۰ روز اعتصاب غذا، کمال ۷۰ ساله استخوانهای پسرش را در یک بستهی پستی از ادارهی پست ترکیه تحویل گرفت. او پس از خاک کردن استخوانهای پسرش به اعتصاب غذای خود پایان داد.
اعتصاب غذا، بدن به مثابهی ابزار مبارزه
اعتصاب غذا، به تعبیری، آخرین تیر ترکش معترضی است که دیگر به هیچیک از شکلهای مقاومت برای تحقق عدالت دسترسی ندارد و جان خود را دستمایهی اعتراض میکند.
اما گروهی با این نوع اعتراض، به دلیل آسیب شدید و گاه علاجناپذیری که به سلامت جسم و روان معترض میزند، مخالفاند و این شکل از مقاومت را به نوعی عادیسازی مرگ معترضان در جامعه میدانند.
هلین بولک، خوانندهی گروه موسیقی «گروپ یوروم»، در دادگاه و در پاسخ به پرسش قاضی دربارهی دلیل اعتصاب غذای خود گفته بود: «شما به خوبی از روندی که ما را به سوی این اعتصاب غذا سوق داده است آگاهاید.»
او بعد در مصاحبهای گفت: «نمیتوان آنچه را در زندان تجربه کردهایم جدا از روند محاکمه در نظر گرفت. ما همیشه در مورد وضعیت خود در زندان صحبت کرده و گفتهایم که دستگاه امنیتی و قضایی ترکیه با ادامهی بازداشت اعضای گروپ یوروم، مسئول چیزی است که اتفاق خواهد افتاد. این محاکمه از ابتدا تا به پایان ناعادلانه بوده است و این روند همچنان ادامه دارد. دهها نفر از ما که محاکمه شدهاند و حتی صدها نفر دیگر هم که در این تحقیقات، که بیشتر شبیه توطئهپنداریست، درگیرند، متحمل آسیبهای بسیاری شدهاند. در واقع، دلیل اصلی این دادگاهها، اجرای هنر مردمی، داشتن نگاه جهانیِ سوسیالیستی چپ انقلابی و فعالیتهای فرهنگی و هنری ما بر این اساس است. ما برای اینکه نشان دهیم سکوت نخواهیم کرد و هیچ چیز قادر به ساکت کردن ما نیست، با هر آنچه داریم مقاومت خواهیم کرد... البته اعتصاب غذا نخستین مسیر نیست. اما کسانی که از مضرات اعتصاب غذا حرف میزنند، در مورد آسیبهای جسمی و روانی ناشی از دهها مورد بازداشت، شکنجه، گاز اشکآور، ضربات باتوم و زندانهایی که تجربه کردهایم، صحبت نمیکنند. ما مشتاق آسیبزدن به خودمان نیستیم ولی میخواهیم مردم از این موضوعات آگاه شوند.»
هلین بولک در آوریل امسال و در پی ۲۸۸ روز اعتصاب غذا در «خانهی مقاومت» استانبول درگذشت. چهار روز پس مرگ هلین بولک، ابراهیم گوکچک، نوازندهی گیتار گروپ یوروم، هم که با اصرار فعالان مدنی اعتصاب غذای ۳۲۳ روزهی خود را شکسته بود درگذشت. و نام هر دو به فهرست صدها قربانی اعتصاب غذا در ترکیه افزوده شد، قربانیانی که جان خود را فدای باورشان کردهاند.