عراق: جنگ و حافظه
تنظیمات تقویم عراق ارتباط مستقیمی با اضطراب حکومت داشت؛ هر چه حکومت فکر میکرد مشروعیت ضعیفتری دارد، تقویم پُروپیمانتری از مناسبتها ترتیب میداد. در حالوهوایی که آمریکا آمادهی حمله به عراق میشد، صدام در تدارک برگزاری پرشکوه سالگرد تولدش بود. تولیدیها تحت فشار بودند که پوسترها و حمایلها را آماده کنند، اما ده روز پیش از فرارسیدن مناسبت تقویم بغداد سقوط کرد.
کلیت تولیدات ادبی در طول جنگ، به استثناء چند اثر، گفتار حکومت صدام را بازتاب میداد. این تولیدات خصلتی فرقهای هم نداشت: از قضا نویسندگان حامی جنگ هم از سنیان بودند و هم از شیعیان. هر حیلهای برای گریز از نوشتن راجع به جنگ نهایتاً بیثمر میماند. یکی از بزرگترین نویسندگان عراقی به بهای نوشتن مقالات مطبوعاتی در حمایت از جنگ توانست لااقل از نوشتن داستان در این زمینه کناره جوید
شاعران عراقی گاه در عرصهی سخن از نظامیان جنگطلب هم جلوتر رفتند. در حالی که نظام پلیسی صدام ارعاب میآفرید، شعر حامی صدام فضای پلیسی و نظامی کشور را مقدس نشان میداد. تحصیلکردگانی که با حال و هوای تجدد آموزش دیده بودند چنین ادبیاتی را تولید کردند.
وجه غالب تولیدات فرهنگی تصویر سربازانی بود که در جبهه رشادت میورزیدند و زنانی که در خانه منتظر بازگشت مردان میماندند. زنان معشوقگانی در فراغ یا همسرانی منتظر بودند؛ مرد سرباز اما زن دوستداشتنی خود را در پی «عشق» بزرگتر به وطن رها میکرد
زنان در طول جنگ باید هم بار کار خانه را به دوش میکشیدند و هم جای خالی مردان را پر میکردند؛ در این سالها میشد زنان را به عنوان کارگر پمپ بنزین و رانندهی کامیون دید. زنانی که در نزدیک جبههها زندگی میکردند وضع بهشدت دشواری داشتند: هم شاهد خرابشدن خانهشان در اثر آتش توپخانهی ایران بودند و هم شاهد کشتهشدن عزیزان و همسایگانشان.
تنها در سال آخر جنگ، وقتی که صدام قصد داشت افکار عمومی را برای صلح با ایران آماده کند بود که زنان مجال بازگویی روایتهایشان دربارهی فجایع جنگ را یافتند. این روایتها وقتی اجازهی انتشار پیدا کردند که حکومت آن را در راستای برنامههای خود میدانست.