هانا آرنت و قرن بیستم
وقتی نازیها به قدرت رسیدند هانا آرنت هنوز جوانی بینامونشان بود و تازه تحصیلاتش را به جایی رسانده بود. اما این یهودیزادهی فلسفهخوانده از معدود روشنفکرانی بود که خطر را خیلی زود تشخیص داد و چون، به قول خودش، نمیخواست «در وطنش در جایگاه شهروند درجه دو زندگی کند»، قصد مهاجرت کرد. قبل از فرار گیر افتاد، اما با خوششانسی و هوشمندی و فریب زندانبانش، بعد از تنها هشت روز حبس آزاد شد و بلافاصله به پاریس و بعد از چند سال به نیویورک گریخت. از پس سختیهای مهاجرت و زبان جدید به سرعت برآمد و در محافل روشنفکری نیویورک که آن را «برلینِ خیلی خیلی بزرگ» مینامید خودی نشان داد. در ابتدا به صهیونیستها نزدیک بود و معتقد بود «ساختن یک ارتش مستقل یهود برای مقابله با نازیها» نه یک آرمان، که امری شدنی است. این بیپرواییاش در بیان نظرات سیاسی و فلسفی از او چهرهای بحثانگیز ساخت. تا چهار سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم، به وطنش بازنگشت و وقتی هم بازگشت، نه بهخاطر زندگی، که برای وظیفهای بود که بر عهده گرفته بود: جمعآوری میراث فرهنگی یهود در اروپا.
بعدها گفت اروپای پیش از هیتلر ارزش دلتنگی ندارد، اما در وطن این خوشحالش میکرد که «مردم در خیابان آلمانی حرف میزنند.» زبان مادری را میراثی جایگزیننشدنی میدانست.
آرنت صراحتاً از رفتار جامعهی روشنفکری آلمان در دوران نازیها انتقاد میکرد، اما با بسیاری از روشنفکران آلمانی و غیرآلمانی رابطهی خوبی داشت.
وقتی آدولف آیشمن، مسئول مستقیم قتل عام یهودیان، به دست اسرائیلیها افتاد و محاکمهاش آغاز شد، به سردبیرانش در نیویورکر گفت نمیتواند این را هم مثل دادگاه نورنبرگ از دست بدهد. در حالی که به منتقد صهیونیستها تبدیل شده بود، راهی بیتالمقدس شد و مفصل از محاکمهی آیشمن گزارش داد. گزارشاش اما از روایت روزنامهنگارانهی محاکمهی یک جانی فراتر رفت و به مانیفستی علیه تسلیم شدن در برابر مافوق تبدیل شد. همانجا بود که نوشت «هیچ کس حق فرمانبرداری ندارد.»
در حالی که در سالهای جنگ بیش و پیش از هرچیزی به مسئلهی یهود میپرداخت، بعد از جنگ دربارهی همهچیز نوشت: دیکتاتوری استالینی، مقاومت در مجارستان، انقلاب آمریکا، جنبش دانشجویی ۱۹۶۸، جنبش برابریخواهانهی سیاهپوستان ایالات متحده و ... .
در سدهی پرحادثهی بیستم کمترین رخدادی را میتوان یافت که در آثار آرنت اشارهای مستقیم یا غیرمستقیم به آن وجود نداشته باشد.
هانا آرنت را از مهمترین متفکران قرن بیستم به شمار میآورند. برخی تا آنجا هم پیش رفتهاند که او را «مهمترین» روشنفکر قرن نامیدهاند. «هانا آرنت و قرن بیستم» عنوان نمایشگاهی در «موزهی تاریخ آلمان» در برلین است که آثار و افکار و زندگی هانا آرنت را در قالب عکس و فیلم و سند در معرض دید عموم گذاشته.
هانا آرنت چرا هنوز مهم است و در زمانه و زمینهی ما چه جایگاهی دارد؟ به مناسبت نمایشگاه آرنت در برلین با کاظم کردوانی، جامعهشناس و نویسندهی ساکن برلین، گفتوگو کردهایم.