در هفتتپه چه خبر است؟
irankargar
شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه در وبسایتش خود را اولین کارخانهی تولید شکر از نیشکر ایران معرفی کرده است. شرکتی که تولیدش از سالانه 12600 تن شکر در ابتدای فعالیت در سال 1340، به سالانه بیش از شصت هزار تن در سال 1390 رسیده است. کشت و صنعت نیشکر هفتتپه با صد هزار هکتار سطح زیر کشت، به جز شکر محصولات دیگری از جمله، خوراک دام و طیور، گندم و جو، ملاس نیشکر و الکل تولید میکند. نخستین سندیکای کارگری شرکت نیشکر هفتتپه با حدود شش هزار نیروی رسمی، قراردادی و پیمانی سال 1352 تأسیس شد.
از زمان واگذاری این مجموعه به «بخش خصوصی» در راستای سیاستهای اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی، سهامدار عمدهی این مجموعه که امروز مدیریت مجموعه را نیز به عهده دارد، جوانی سی ساله به نام امید اسدبیگی است.
نام نیشکر هفتهتپه در رسانههای فارسی و فضای عمومی در پی اعتراضات کارگران این مجموعه به وضعیت معیشتی در سال 1384 بر سر زبانها افتاد. اعتراضات این سال و سال پس از آن، که واکنشی به سه ماه دریافت نکردن دستمزد بود، با برخورد سنگین نهادهای امنیتی مواجه شد. دامنهی اعتراضات به شکل متناوب تا سال 1386 ادامه یافت و به اشکال مختلفی از جمله بستنشینی، اعتصاب، تحصن در مقابل اماکن دولتی و در نهایت بستن جادهی اهواز به اندیمشک منتهی شد. کارگران که درخواست ایجاد سندیکای مستقل کارگری را به شکل جدیتری دنبال میکردند در پی انتشار خبری مبنی بر فروش 12 هزار هکتار از اراضی شرکت و عدم پرداخت حقوق معوقه در اردیبهشت ماه سال 1387، در همان زمان خبر فعالیت رسمی سندیکا را اعلام کردند. پیشتر بیش از دوهزار تن از کارگران با امضای طوماری خواستار فعالیت مجدد اتحادیه شده بودند که در سال 1352 تأسیس شده بود. درخواست ایشان در شورای تأمین استان خوزستان که عمدتاً مرجع تصمیمهای کلان امنیتی در سطح استان است، رد شد.
بازگشایی سندیکا در سال 1387 به رغم مخالفت اکید وزارت کار و اطلاعات، با بازداشت گستردهی فعالان کارگری مجموعه و صدور احکام زندان یک ساله و محرومیتهای چند ساله از هرگونه فعالیت اجتماعی برای اعضای هیئت مدیرهی سندیکا همراه شد.
برخوردهای امنیتی اما نه تنها مانع ادامهی فعالیت ایشان نشد بلکه سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه جزء چهار تشکل کارگری بود که در بهمنماه 1388 برای اولین بار منشوری تحت عنوان «مطالبات حداقلی کارگران ایران» منتشر کرد. آنها، در این منشور، مطالباتی را در خصوص حق تشکلیابی، دستمزد کارگران و امنیت شغلی به صورت مدون مطرح کردند. «سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران و حومه»، «اتحادیهی آزاد کارگران ایران»، و «انجمن صنفی کارگران برق و فلزکاران کرمانشاه»، از دیگر تشکلهایی بودند که در کنار سندیکای هفتتپه در تدوین منشور دست داشتند. هیچکدام از این تشکلها از برخوردهای دستگاه امنیتی ایران در امان نماندند.
در پی پرداخت نکردن حقوق و دستمزد ماههای بهمن و اسفند 1394 و اردیبهشت و خرداد 1396، کارگرانِ شرکت به دعوت سندیکا مجدداً اعتراضاتی را از سر گرفتند که منجر به بازداشت 15 تن از کارگران شد. بیش از 40 تن نیز به دادگستری شوش احضار شدند.
به گزارش دویچهوله در شهریور 1396، کارگران این مجموعه تا آن تاریخ بیش از یازده بار اعتصاب کرده بودند. این گزارش، نیشکر هفتتپه را، با وجود قیمت بالای شکر تولیدی، در آستانهی ورشکستگی خوانده است.
simroz
خبر خودسوزی کارگر نیشکر هفتتپه در خردادماه 1397، اگرچه چندان در رسانههای فارسی و شبکههای اجتماعی بازخوردی نداشت، اما فضای ملتهب اعتراضی را در هفتتپه بیش از پیش متشنج کرد. تعویق چند ماههی پرداخت حقوق و دستمزد توأم با تداوم برخوردهای قهری در هفتتپه، بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی مانند توییتر نداشت. رسانههای داخلی نیز توجه چندانی به هفتتپه نداشتهاند. اما این عدم بازخورد، کارگران را از پیگیری مداوم بازنداشت. این پیگیریها تا جایی ادامه پیدا کرد که در 26 آبانماه 1397 کارگران معترض یکی از طولانیترین اعتصابهای تاریخ اعتراضات هفتتپه را رقم زدهاند.
یکی از ویژگیهای اعتراضات اخیر، که به گفتهی حاضرین در تجمعها به خاطر وخامت وضعیت معیشتی به نقطهی حاضر رسیده، همراهی خانوادهی کارگران بوده است. همسران و فرزندان کارگران هفتتپه در روزهای اخیر نقش پررنگی در اعتراضات داشتهاند و تصاویر متعددی از حضور ایشان با شعارهای ساختارشکنانه در فضای مجازی منتشر شده است.
در چند روز گذشته، حضور نیروهای یگان ویژه و مقابلهی نیروی انتظامی با معترضین در مقابل فرمانداری شوش از محورهای سخنرانی نمایندگان کارگران بود. کارگران اگرچه بر اعتراضهای آرام، مدنی و خشونتپرهیز اصرار دارند اما تاکنون از برخورد قهرآمیز مصون نبودهاند.
در این میان رسانههای داخلی ایران ماجرا را از زوایای متفاوتی میکنند. یک روزنامهنگار در توییتر خود از شوش نوشته بود:«اولین چیزی که در ورود به شوش توجه آدم رو جلب میکنه غیرامنیتی بودن فضاست. پلیس در حد مامور راهنمایی رانندگی. زندگی در شهر درجریان و تجمع خانوادههای کارگران درب حرم. کمی جلوتر نماینده کارگران با پلیس در حال گفتگو برای حرکت در مسیر به درب فرمانداری برای پهن کردن سفره خالی».
در همین حال تأکید بر آن بخش از سخنرانیها که کارگران خود را «غیرسیاسی» معرفی یا «نگران از سوءاستفاده» عنوان میکنند، حائز اهمیت است. موضعگیریها اما به همین جا تمام نمیشود. زمانی که نمایندهی کارگران مستقیماً در فیلمهای منتشر شده نیروی انتظامی و یگان ویژه را که تنها در موارد خاص جهت سرکوب تجمعها وارد عمل میشود خطاب قرار میداد، شماری از روزنامهنگاران میانهرو با انتشار توییتهایی وجود برخوردهای امنیتی در شوش را کذب خواندند.
اشاره به رویکرد متفاوت جناحهای مختلف در اینجا لزوماً به معنی دفاع از سایر جریانهای فکری و سیاسی در مواجهه با مسئله معیشتی کارگران و به طور خاص وضعیت فعلی کارگران هفتتپه نیست. نقد فعالان چپ بر اصل سیاستهای خصوصیسازی، ستم طبقاتی و سیاستهای لیبرالیستی، و ناکارآمدی تجربههای خصوصیسازی در چند دههی اخیر متمرکز بوده است.
فعالان و جریانهای مخالف رژیم، با بازنشر گزینشیِ ویدیوها و عکسها، اعتراضات کارگری هفتتپه را جزیی از سلسله اعتراضاتی نشان دادند که به اهداف سیاسیشان منتهی میشد.
اگرچه هیچکدام از سه پندارهی ذکرشده دربارهی سه جریان متفاوت را نمیتوان به تمامیِ افراد در جناحهای مختلف نسبت داد، اما با دقتی مختصر به اکثریت ایشان شاید بتوان نتایجی کلی گرفت که به واسطهی آنها نقش مواضع متفاوت سیاسی بر عرصهی زیست واقعی کارگران بررسی شود. واقعیت این است که هیچ تحلیلی به طور مستقیم زندگی کارگران هفتتپه را تغییر نخواهد داد. اما آیا میتوان هیچکدام از نگاههای یادشده را به رنجها یا امیدهای کسانی که در معرض قهر و ستم مدام هستند نزدیکتر دانست؟
اسماعیل بخشی، از نمایندگان کارگران و اعضای سندیکا روز 27 آبانماه به همراه افراد دیگری بازداشت شد. دلیل بازداشت او با استنتاجی نسبتاً ساده قابل تحلیل است؛
اسماعیل کارگرِ نیشکر هفتتپه است که در چند ماه گذشته دستمزد دریافت نکرده است. او به همراه همکارانش نسبت به وضعیت معیشتی خود اعتراض میکنند. آنها میدانند که مدیرعامل سیسالهی مجموعه، که ایشان را به خاطر طبقهی اجتماعیشان «بیعُرضه» خطاب میکند، به همراه عدهای از ایران رفته است. کارگران بر این باورند که حقوق معوقهی ایشان، که برای گروهی به مدت بیش از سه ماه کمتر از سه میلیون تومان است، با یک صدم ارز دولتیِ دریافتشده توسط شرکت، یا یک هزارم عواید فروش 12 هزار هکتار زمین، قابل پرداخت بود. کارگران نیشکر هفتتپه به واگذاری شرکت به بخش خصوصی معترضاند و میگویند به شرایط نامساعد اقتصادی کشور هم واقفاند.
VOA
دستگاه امنیتی اعتراضات را برنمیتابد و دستگاه قضایی آن را به تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی تعبیر میکند.
مقابله با برخوردهای سنگین امنیتی از جنس آنچه در شوش، برای کارگران هفتتپه رخ میدهد، هنوز ضرورتی نیافته است. اما تا این مرحله شکل نگیرد اکثر قریب به اتفاق فعالان سیاسی و مدنی توجهی به آنچه در آنجا میگذرد ندارند. ای بسا تأکید بر این که همه چیز در شوش تحت کنترل است و فضا امنیتی نیست، کاربستی برای عدم موضع گیری مشخص است.
جناحهای میانهرو که در یک دههی گذشته حجم بزرگی از مشکلات را به گردن جناحهای تندرو میاندازند این نگاه به مشکلات اقتصادی را حتی پس از شروع دولتی که از دید آنها اعتدالگرا است حفظ کردهاند. اما وضعیت هفتتپه با توجه به تأکید بر خصوصیسازی و توانایی ارتباط بهتر با جامعهی جهانی، به طور مستقیم با وضعیت معیشتی کارگران در ارتباط است.
قربانیان خاموش دعاوی متفاوت از جناحهای مختلف کارگرانی هستند که فارغ از دعوای قدرت، حقوقی بدیهی را مطالبه میکنند. نه تصویر جامعهی آرمانی کارگران و مستضعفان در آیندهی احتمالی پس از جمهوری اسلامی، و نه بر طبل آرامش کوبیدن از جانب دیگران، ناظر به وضعیت فعلی کارگران است و گرهای از مشکلات آنان نمیگشاید.
ایشان اما راه خود را فارغ از همراهی یا عدم همراهی سیاسیونی که کنش وابسته به قدرت و حاکمیت دارند، با طلب همبستگی از جانب کسانی همچون خودشان، در مجموعه فولاد اهواز، ادامه میدهند. درک درست زیست کارگران، نیازمند نگاهی سوای رویکرد دولت و قدرت به مناسبات سیاسی است. آنبخش از سیاستهایی که بر زندگی روزمرهی کارگران تأثیر میگذارند بدون تحلیلهای پیچیده هم قابل فهم است. خصوصیسازی در یک فضای رانتی و در یک اقتصاد فاسد و بدون قوانین نظارتی و چارچوبهایی که حداقل زندگی شرافتمندانه را برای همگان و از جمله کارگران تضمین میکند نقطهی شروعی است برای تحلیل چراییِ وضعیتی که کارگران هفتتپه اکنون گرفتار آن هستند: اعتراض به گرسنه ماندن.