پناهگاههای جنگیِ اجارهای
نثار تاج
بیش از نود درصد از زنان کارگر و کارمندِ خوابگاه از کارفرمای خود به ادارهی کار و رفاه اجتماعی شکایت کردهاند. اکثرشان از جانب رئیس خود تهدید و بیحقوق و مزایا رها شدهاند و این شکایتها به جایی نرسیده است.
بیش از نود درصد از زنان کارگر و کارمندِ خوابگاه از کارفرمای خود به ادارهی کار و رفاه اجتماعی شکایت کردهاند. اکثرشان از جانب رئیس خود تهدید و بیحقوق و مزایا رها شدهاند و این شکایتها به جایی نرسیده است.
در اتاقهای ده، پانزده متری که استراحتگاه ده نفر است با یک کولر پنجرهای ۱۹ هزارِ کمرمق که سر و صدایش شبیه به قطار است و خواب را میان بوی نا و عرق مختل میکند روزگار میگذرانند. اکنون در همان خوابگاههای مرطوب و گرم کنار هم خوابیده و دست از کار کشیدهاند.
پروین محمدی، نایب رئیس اتحادیهی آزاد کارگران ایران، اعتصابات اخیر کارگران را نتیجهی انباشت مطالبات بیپاسخماندهی مزدبگیران میداند و میگوید کارگران میدانند که فقط با اعتراضات سراسری میتوانند به مطالبات خود دست یابند. به نظر او، بیپاسخ ماندن مطالبات در طول این چهار دهه پتانسیلی را در جامعه به وجود آورده که هر جرقهای میتواند به وقوع حوادثی بنیادین بینجامد اما بخشی از نیروهای سیاسی، انتظارات دیگری از اعتصابات کارگری دارند که با واقعیت موجود سازگار نیست.
جنبش کارگری در سالهای اخیر پویاترین جنبش اجتماعی در ایران بوده است که صدای اعتراضاش هر روز از گوشهای از کشور شنیده میشود. پس از اعتراضات سراسری دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ که شرکتکنندگاناش اغلب از طبقهی کارگر بودند، نگاههای بیشتری متوجه جنبش کارگری شده و این پرسش مطرح شده است که این جنبش چه نسبتی با جنبشهای گستردهی اجتماعی- سیاسی دارد.
با گذشت یک قرن از آغاز جنبش کارگری در ایران و شکل گرفتن اتحادیهها و سندیکاهای کارگری، هفتهای نیست که در گوشهای از کشور صدای اعتراض کارگران بلند نشود. این کارگران معترض را چقدر میشناسیم؟ آنها چه میخواهند؟ چقدر توانستهاند در خلال این اعتراضها به خواستههایشان برسند؟ مطالباتشان چه نسبتی با مطالبات عام جامعه و دیگر جنبشهای اجتماعی دارد؟
آیا شبها تاریخی برای گفتن دارند؟ اگر تاریخ شبهای طبقهی کارگر نوشته شود، چه شکلی خواهد داشت؟ این پرسشی است که مرا به پژوهش دربارهی زندگی کارگران فقیر در قرن نوزدهم در هندِ تحت استعمار مشتاق کرد. میخواستم بدانم کارگران فقیری که در کارخانههای تولید پارچههای پنبهای در بمبئی روزانه ۱۳ تا ۱۴ ساعت کار میکردند، شبها چه میکردند. آیا آنها فوراً به بستر میرفتند یا با دوستان خود معاشرت میکردند و در خیابانهای شهر به گشت و گذار میپرداختند؟
امروزه میبینیم که دهها هزار کنشگر آرمانهای شهدای هِیمارکت و کسانی را که روز اول ماه مه را به روز جهانی کارگر مبدل ساختند، گرامی میدارند. طنز روزگار این که، روز اول ماه مه در ۶۶ کشور تعطیل رسمی است و در بسیاری کشورها به صورت غیررسمی گرامی داشته میشود اما در کشوری که آغازگر آن بود به ندرت به رسمیت شناخته میشود.
دکتر پیمان جعفری، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران و استاد دانشگاه آمستردام در هلند است. او رسالهی دکترای خود را دربارهی تاریخ اجتماعی صنعت نفت در ایران نوشته و در مسائل کارگری ایران صاحبنظر است. گفتگو با دکتر پیمان جعفری در ادامهی مطالبی است که آسو در بررسی جنبش کارگری در ایران منتشر کرده است.