۲۵ آوریل، روز پیروزیِ «انقلاب میخکها» را امسال در پرتغال، به مناسبت پنجاهمین سالگردش، باشکوهتر جشن گرفتند. این انقلاب در واقع کودتایی نظامی بود، اما بیخشونت و بیخونریزی که به ۴۸ سال دیکتاتوری پایان داد.
گذشت نزدیک به نُه ماه از خیزش گستردهای که غریبکشی مهسا امینی برانگیخت، به زایشی نینجامید که نام کردی او، ژینا، از ریشهی «ژین»، زندگی، مژدهبخش آن میتوانست و میتواند باشد... یعنی از «آزادی» که همآیی زن و زندگی، ژن و ژیان، زایش آن را نوید میدهد، تا کنون تنها «ژان» به کف آمده است که به کردی درد و همچنین دردِ زایمان معنا دارد. و این دردِ زایمانِ بینوزاد را آگاهی از قَدَر بودن حریف و قَدَراندازیاش دو چندان میسازد.
خیزش انقلابی کنونی را بسیاری سرکشیِ نسل جوانی میدانند که دیگر تاب حکومت اسلامی را ندارد. اما همانگونه که آفرینش خودبهخودی نداریم، هیچ نسلی هم از زیر بته درنمیآید و خانوادهای دارد. این نسل هم از بوتهی آزمون و تجربهی خانوادههایشان بیرون آمده زیرا نهاد خانواده، مهمترین و اصلیترین نهاد اجتماعی است که در این چهل و چند سال در برابر یورش حکومت اسلامی ایستادگی کرده است.
هنگامی که فرهنگی یکسره بر بنیادِ اعتقاد استوار شده باشد، بهگونهای که بتوان اعتقاد را خاستگاه و پایانهی آشکارا و پنهان هریک از شکلهای جامعگیپذیری بازشناخت، چنین فرهنگی را دوستدار «فرهنگ دینی» میخواند و فرهنگ ایرانی را در سراسر تاریخش در زیر این عنوان گرد میآورد.
پروپاگاندای جمهوریاسلامی هنگامی که سودای گسترش قلمرو شیعی میپزد بر تنورِ احساسات ایرانگرایانه هم میدمد. پس باید آگاه بود و تن نداد به ناسیونالیسم کور و جنگافروزی که دودش تنها به چشم ما و همسایگان ما نمیرود بلکه آتشی است که همه ما را در آن خواهد سوزاند. کوشش در راه برقراری صلح جهانی، کماکان و بهویژه در چشمانداز شومی که آسیبهای اقتصادی بحران کرونا در برابر ما میگشاید، باید همچنان آرمانی جهانروا باشد.
آنچه جمهوری اسلامی انجام میدهد سناریوسازی و تبلیغ گفتمانی است که اساس آن بر دروغ، تحریف و جعل واقعیت بنا شده است. در مقابله با این رفتار زیانآور، بهترین راهکار راستگویی است. در چهار دههی گذشته یکی از ضربات بزرگی که بر پیکرهی ایران و ایرانیان وارد شده همین معنازدایی از همه چیز و بیمعنا و کردن آنهاست، از گفتار بگیرید تا کردار. برای مقابله با آن باید در هر شاخهای که پهنهی کار و تخصص ماست، معنی بیافرینیم.