هدف محفل روحانی ملی بهائیان ایران از انتشار بیانیه و نامهی سرگشاده در ابتدای تیرماه سال 1358چه بود و چه پیامدهایی داشت؟ از شیوههای دادخواهی بهائیان، قبل و بعد از انقلاب اسلامی، چه میدانیم؟
آیتالله خمینی از همان ابتدا که در صحنهی سیاست ایران ظهور کرد، حداقل در دو موضوعِ داخلی ابراز نگرانی میکرد: مسئلهی زنان و مسئلهی بهائیان. اگر چه او و همراهان فکریاش، علت نگرانیهای خود را با آویختن به نظریهی توطئهی خارجی توضیح میدادند، اما در واقع نگرانی آنها، همان بود که بعد از مشروطه نیز در میان روحانیون وجود داشت: ترس از تضعیف شریعت و خطر پایان نفوذ روحانیت.
بلافاصله پس از تشکیل حکومت اسلامی فشار بر اقلیت بهائی و موارد نقض حقوق و آزار آنها شتابی روزافزون گرفت. از آنجا که به نظر میآمد در قانون اساسی جدید هیچ حقوقی برای بهائیان در نظر گرفته نشده و صدها نامه و بیانیهی آنها خطاب به مسئولین امور بیپاسخ مانده بود هیأت ادارهکنندهی امور جامعهی بهائیان ایران (محفل روحانی ملی ایران) در سندی تاریخی ندای تظلم و امیدِ دادخواهی این اقلیت را مستقیماً با آحاد ملت ایران در میان گذاشت.
سعید شنبهزاده، نوازندهی زبردست بوشهری، میگوید به هیچ دینی علاقه ندارد اما احساس میکند که به عنوان یک هنرمند نباید در برابر ظلم و ستم به بهائیان ایران خاموش بماند. او به برزیل میرود تا دربارهی هفت مدیر جامعهی بهائیِ ایران که از اردیبهشت 1387 در زندان به سر میبرند، ترانهای ضبط کند. داستان ما از این جا شروع میشود.
نوروز نه تنها عید صیام و آغاز سال نو بهائی بلکه نماد تجدید حیاتِ معنوی و یگانگی نوع بشر است که بهائیان سراسر جهان، همزمان آن را جشن میگیرند.