ادبیات ضدجنگ نوشتن از واقعیتِ کریه جنگ است
گفتوگوی قاضی ربیحاوی با مریم فومنی
قاضی ربیحاوی اهل آبادان است و اولین کتابش دربارهی جنگ را، که نخستین اثر ضدجنگ در ادبیات داستانی ایران است، در همان ماههای آغازین جنگ زیر بمب و خمپاره در شهرش نوشت.
قاضی ربیحاوی اهل آبادان است و اولین کتابش دربارهی جنگ را، که نخستین اثر ضدجنگ در ادبیات داستانی ایران است، در همان ماههای آغازین جنگ زیر بمب و خمپاره در شهرش نوشت.
ادبیات داستانیِ امروز ایران را نمیتوان بدون توجه به تصویر جنگ در آن شناخت. بسیاری از نویسندگانی که جنگ را تجربه کردهاند میگویند که تأثیر آنچه مشاهده کردهاند چنان عمیق و مهیب است که نمیتوانند دربارهی چیز دیگری بنویسند.
«... دارم کاری روی شاهنامه میکنم که اسمش را گذاشتهام "شاهنامهی منثور" که ظاهراً خلق دوبارهی شاهنامه به اضافهی اساطیر ماقبل اسلام خواهد بود. کار به نثر کهن است که البته دستوپای آدم را میبندد. قالب نقالی گرفتهام و راوی البته زال است در قفس که هر روز چیزهایی میگوید. شنوندگان کودکانند و سربازان و سرهنگان دربار، بهمن اسفندیار و نیز دخترش هما. آنها میخواهند که قصهی بیژن و منیژه و مثلاً کیومرث را بگوید و زال میخواهد از مرگ رستم بگوید و زنده بر دارکردن فرامرز.»
یک بار بعد از بمباران در کرمانشاه با پدرم به میدان وزیری رفتیم. آنجا در گودال آبی عروسکهای بچههایی که تازه کشته شده بودند افتاده بود. الان که فکرش را میکنم میبینم شاید یکی از دلایل اصلی من برای مهاجرت به کانادا این بود که خانوادهام را از چنین تجربهای دور نگه دارم، اما همان تصاویر بعد از سرنگونی هواپیما دوباره به زندگیام هجوم آورد.
سه رفیق نوشتهی شیدا بازیار که در فوریهی ۲۰۲۱ وارد بازار کتاب شد، در فهرست نامزدهای «کتاب سال آلمان» قرار گرفته است. این دومین رمان شیدا بازیار است، نویسندهی ایرانی-آلمانی که در سال ۱۹۸۸ در شهر هرمسکایل (Hermeskeil) در جنوب غربی آلمان به دنیا آمد، از پدر و مادری که در دههی ۱۳۶۰ به علت باورها و فعالیت سیاسیشان تحت تعقیب حکومت ایران قرار گرفتند و به آلمان گریختند.
در آغاز دههی ۴۰ خورشیدی، ما ایرانیان با خیزِ بلندِ ایدئولوژیِ بومیگرایی و «موج بازگشت» به اصالت گذشته ـ که عمدتاً از تقابل با مدرنیزاسیونِ دولتی (تقابل با «دیگری»)، هویت میگرفت ـ روبهرو میشویم.
چهطور میتوانیم به شناختِ واقعی از آزادی رسیده باشیم، وقتی در این محیط مجعول سیر میکنیم؟ وقتی دولتها و شرکتها به شدت درگیر هدایت رفتارهای ما هستند، وقتی اغلب امکان ندارد بین اطلاعات و اطلاعات کاذب تمایز بگذاریم؟ به چه کسی میتوانیم اعتماد کنیم؟
مبدع عبارت «قصهی پریان» بارونس ماری کاترین دولنوا، وقتی اولین قصهاش را در سال ۱۶۹۰ منتشر کرد، نیازی به خلق قهرمان نمیدید. ملکهی افسانهای کاردان او، فلیسیت، شیرزنی واقعی بود، بر قلمرو پادشاهیِ باشکوهی حکمرانی میکرد و معشوقش، شاهزاده آدولف، را غرق در محبت و هدیه کرده بود، اما وقتی شاهزاده به دنبال شهرت و افتخار رفت و شادی میانشان را رها کرد، ملکه تنها ماند.