فردِ دارای فضیلت اخلاقی همواره برای نیل به کمال اخلاقی تلاش میکند. او این کار را از رهگذر کنش مدام و عادت کردن به انجام کارهای خوب و اجتناب از بدی انجام میدهد.
من این مقاله را در محیطی آرام و در زیر نور مطبوعِ خورشید در خانهام در آکسفورد مینویسم. شاید چنین تصور کنم که دنیا نیز همینقدر ساکت و آرام است. اما اگر از منظری اخلاقی بنگریم، تشبیه دنیا به منطقهای جنگی با واقعیت سازگارتر است.
علم چیزی شبیه میکل آنژ است. میکل آنژ جوان، با تراشیدن تندیس اغواگر پیتا (Pieta) در واتیکان، مهارت خود را در مجسمهسازی اثبات کرد اما میکل آنژ بالغ، بعد از کسب مهارت و اثبات آن، خود را از قید مقررات رها کرد و به خلق کارهای شبهانتزاعی خارقالعادهای پرداخت.
«از زمانی که من، همراه با ۱۷.۴ میلیون بریتانیایی دیگر، به خروج از اتحادیهی اروپا رأی مثبت دادم، حدود سه سال میگذرد. امروز میخواهم اقرار کنم که طرح برگزیت شکست خورده است.» این جملات آغازین مقالهی پیتر اوبورن، ستوننویس روزنامهی «دِیلی مِیل»، است که در آن توضیح داد چرا نظرش دربارهی برگزیت عوض شده است. این مقاله بسیار دست به دست شد و جلب توجه کرد چون نمونهی نادری از اقرار علنی به تغییر عقیده است.
آیا دربارهی زوجی که تصمیم گرفتند اسم دخترشان را برگزیت بگذارند یا در مورد این واقعیت که در بخشهایی از بریتانیا که اهالیاش با خروج از اتحادیهی اروپا موافق بودند، جنون گاوی شایع بوده است، چیزی شنیدهاید؟ دربارهی این قضیه که تشعشعات ناشی از تلفن همراه مغز را معیوب میکند و دیوانگیِ شدید به بار میآورد، چطور؟
بسیاری از بهترین دوستانم فکر میکنند که بعضی از باورهای درونی و عمیق من در مورد مسائل مهم، مشخصاً نادرست یا حتی بیمعنا هستند. گاهی، آنها این حرفها را جلوی رویم میزنند. با این حال، چطور هنوز میتوانیم دوست باشیم؟ بخشی از آن به این علت است که من و دوستانم فیلسوف هستیم، و فیلسوفان یاد میگیرند که با مسائل به طور منطقی کنار بیایند.