قدیمها میگفتند اگر میخواهی کسی را بشناسی، با او برو سفر. امروز، با من باشد میگویم اگر میخواهی کسی را بشناسی، با او برو زندان!
هرچند قوانینِ ناظر به مصادره یا حقوق مصادره در ایران عمدتاً اموالی را مشمول حکم مصادره میداند که از طریق ارتکاب جرایم یا از طریق فعالیتهای غیر اقتصادی نظیر قمار به دست آمده باشد اما اموال بسیاری از شهروندان غیر مسلمان بدون رعایت تشریفات قانونی و جستوجو دربارهی منشأ مالکیت آنها به تیغ مصادره سپرده میشود.
نگارش خاطرات و تجربیات زندانیان سیاسی و عقیدتی از لحظهی دستگیری تا شکنجه، بازجویی و هموندی با همبندیانی از همه رنگ، نوعی تولید «دانش تجربی مبارزه» است که همچون نوری برآمده از دالانهای سیاه زندان مسیر دستیابی به آزادی، برابری و عدالت را روشن میسازد. خاطرات زندان به ویژه در کشورهایی با حکومت مطلقه و سرکوبگر هم درس تاریخ است و هم دانشی روزآمد برای روشنفکران و فعالان سیاسی و مدنی که بیتردید در هنگام گرفتاری به کار خواهد آمد. خاطرات زندانیان سیاسی، چه آنگاه که در فورانی از بغض و خشم و داوریهای نسنجیده بر کاغذ مینشیند و چه آنگاه که در فراغت فاصلهگیری از بحران و با رویکردی منصفانه و پژوهشی تهیه میشود، منبعی دست اول برای استناد به وقایع دوران است.
مجموعهی «روایتهایی از زندان» بر موضوع زندان تمرکز میکند. این مجموعه به بخشهایی از زندگی در زندان پرداخته که پیش از این عموماً نادیده مانده است.
ایران در آغاز قرن هفدهم یکی از کشورهای پر قدرت سیاسی جهان بود، اما در کمتر از 200 سال و در قرن نوزده تبدیل بهجامعهای رو به زوال شد.