اهمیت به رسمیت شناختن فضای چند قطبیِ جامعهی ایران، توجه به ریشههای گوناگون انقلاب ۵۷، بحران حرکتهای اجتماعی در ایران، نقش کاتالیزوری جنبش زنان در مسیر به سوی دموکراسی و پارادوکس روحانیت در حفظ خویش و حفظ نظام از جمله نکاتی بودند که در کنفرانس «انقلاب ایران، پس از ۴۰ سال: گسستها و پیوستگیها» به آنها پرداخته شد.
با سقوط حکومت محمدرضاه شاه در سال ۱۳۵۷ جنبش زنان در ایران به تمامی تغییر شکل داد. گروههای زنان فعال در دوران پهلوی که اکثریتشان عضو «سازمان زنان» بودند، فعالیتشان را متوقف کردند و گروههای جدیدی که اعضایشان دیدگاه و پیشینهای متفاوت از انجمنهای پیشین داشتند، اعلام موجودیت کردند.
آخرین کار سیاسی فروهرها تلاش برای اتحاد نیروهای ملی بود و این حرکت میتوانست بخشی از نیروهای روشنفکری و نهادهای صنفی جامعه را نیز متحد کند.
پس از سقوط حکومت پهلوی در بهمن ۱۳۵۷، هنوز تب انقلاب در جان مردم بود که زنان با شوک از دست رفتن بسیاری از حقوقی که طی هفت دههی پیش کسب کرده بودند، مواجه شدند. در چنین شرایطی، جنبش زنان چه کرد و آیا توانست دربرابر حملات پیاپی حکومت جدید، دیواری برای محافظت از حقوق زنان بسازد؟
عبدالرحمن برومند، حقوقدان، عضو سابق «جبهه ملی ایران» و از اعضای بلند پایهی «نهضت مقاومت ملی» بود که پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، توسط شاپور بختیار تأسیس شد. او از جمله قربانیان قتلهای خارجی حکومت ایران محسوب میشود. برومند روز ۲۹ فروردین سال ۱۳۷۰ در مقابل آپارتمان مسکونی خود در پاریس با ضربات کارد کشته شد. به مناسبت سالگرد قتلهای سیاسی در ایران، با لادن برومند، از بنیانگذاران «بنیاد برومند» دربارهی فعالیتها و اندیشههای پدرش گفتگو کردیم.
چرا مسئلهی زنان پس از انقلاب ایران به مسئلهی مرکزی حکومت تبدیل شد؟ دکتر نیره توحیدی، استاد مطالعات زنان و جنسیت در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا میگوید غلبهی جریانهای بنیادگرای اسلامی از یک طرف و بیتفاوتی دیگر نیروهای سیاسی درگیر در انقلاب از سوی دیگر، زمینهی سرکوب و نقض حقوق زنان را فراهم کرد، و «مسئلهی زن» به گرهی اصلی دموکراسی در ایران تبدیل شد.