بعد از فراگیری بیماریِ کووید ۱۹ و با توجه به بحرانهایی که نوع برخورد ما با محیط زیست پدید آورده آیا راهحلی بینالمللی وجود دارد تا بتوان فرد یا مملکتی را دربارهی آنچه اتفاق افتاده، مسئول دانست؟ در چه شرایطی میتوان سازوکارهایی بینالمللی ایجاد کرد تا از وقوع چنین اتفاقاتی جلوگیری کند و در صورت وقوع بتواند حکومتها را پاسخگو کند؟
شیوع جهانی کووید-۱۹ موجب احساس وحشتزدگی شده است. اما وحشتزدگی چیست؟ آیا مسری است، و اگر هست چگونه به ما سرایت میکند؟ آیا نقطهی عطفی وجود دارد؟ یعنی قبل از آن که وحشتزدگی به یکباره بروز کند، مجموعهای از اتفاقات کوچک در کنار هم آستانهای هراسانگیز به وجود میآورد؟
وقتی که دوریس کرنز گودین، تاریخنگار، کتاب «رهبری در زمانههای پرآشوب» را نوشت، نمیدانست که در آیندهای نزدیک چه آشوبی به پا خواهد شد. این کتاب که سال ۲۰۱۸ منتشر شد، آموزههای چهار رئیس جمهور آمریکا را میآزماید؛ آموزههایی از آبراهام لینکلن، تئودور روزولت، فرانکلین دلانو روزولت و لیندون بی.جانسون، و این که آنها چه رویکردی در مواجهه با سختترین لحظات دوران مسئولیت خود داشتند.
در دههی ۱۶۵۰ میلادی، بِلز پاسکال، فیلسوف و ریاضیدان فرانسوی، یکی از نامتعارفترین گزینگویههای کل تاریخ را بر زبان آورد: «تنها علت بدبختی آدمی این است که نمیتواند بیسروصدا در اتاقش بماند.»
در شرایطی که مردم با مخاطرات فزاینده و نابرابر تغییرات اقلیمی روبهرو هستند، منطقی است که از خود بپرسیم چه حمایتی میتوانیم از دولتمان انتظار داشته باشیم. وقتی جامعهی ما در بحران است، حکومت ما چگونه عمل میکند؟ این بیماری عالمگیر فرصت دردناکی برای بازبینی واقعیت است.
در ژانویهی 1941 آلبر کامو نگارش داستانی دربارهی ویروسی را آغاز کرد که به شکلی مهارناپذیر از حیوانات به انسانها انتقال مییابد و در نهایت نیمی از جمعیت «شهری معمولی» به نام اوران، واقع در سواحل الجزایر، را از بین میبرد. به عقیدهی بسیاری از صاحبنظران، «طاعون»، که در سال 1947 منتشر شد، بهترین رمان اروپایی پس از جنگ جهانی دوم است.