تحلیل دایموند از چگونگیِ دست و پنجه نرم کردنِ نیم دوجین کشور مدرن ــ فنلاند، شیلی، اندونزی، ژاپن، آلمان و استرالیا ــ با بحرانهای گوناگون آکنده از تأملات او در باب شکنندگیِ دموکراسی است. او ضرورتهایی همچون مسئولیتپذیری، خودارزیابیِ ملیِ صادقانه، میل به یادگیری از دیگر کشورها و تواناییِ مصالحه کردن و گاهی به روی خود نیاوردنِ اتفاقات ناخوشایندِ گذشته را بررسی میکند.
بر اساس نتایج نظرسنجیِ جهانیِ مهمی که منحصراً در اختیار روزنامهی گاردین قرار گرفته است، پوپولیستهای سراسر دنیا بسیار بیشتر از دیگران احتمال دارد که به نظریههای توطئهآمیز دربارهی واکسیناسیون، گرمایش کرهی زمین و حملات تروریستیِ یازده سپتامبر عقیده داشته باشند.
یهودستیزی در سراسر دنیای غرب رو به افزایش است. این امر یکی از نتایج فرعیِ خیزش ملیگرایی و بومیبرترپنداریای است که نخبگان جهانوطن را عامل نابرابری و انزوای فرهنگیِ فزاینده میشمارد
برادران داردِن، فیلمسازان نامدار بلژیکی، جامعهی مدرن سیال را به تصویر میکشند، جامعهای مصرفمحور که در آن انسان نه غایتی در خود بلکه کالایی مصرفی و دورانداختنی به شمار میرود.
ماه گذشته دانشگاه اروپای مرکزی در بوداپست میزبان یووال نوح هراری بود که طی یک سخنرانی چهرهی متفاوتی از ملیگرایی ارائه کرد. تفاوت بین ملیگرایی و مفاهیم رایج و مهمی چون فاشیسم، قبیلهگرایی و جهانیگرایی و رابطهی بین ملیگرایی و دموکراسی مباحث کانونی این سخنرانی بود. نوشتهی زیر ترجمهی این سخنرانی به زبان فارسی است.
محبوبیت سوسیالیسم در میان جوانان آمریکایی پدیدهای زیباییشناختی و رفتاری است، ژستی معترضانه در برابر مادیگرایی موجود و ثروتاندوختگان بیمصرف نسلهای گذشته. سوسیالیسم بر این اساس، نه به معنای مالکیت جمعیِ ابزارهای تولید بلکه بیشتر گرایشی است به تنوع نژادی، جلب حمایت دولت و نوعی آرمان هنرمندان نامتعارف. پس از مجموعهای از شکستها و رسواییهای اخلاقی، اهداف سوسیالیستی راهحل اقتصادیِ فوری و کارآمدی به نظر نمیرسد اما تا اندازهای به عنوان رویکردی فرهنگی منطقی جلوه میکند.