دبیرکل انجمن بینالمللی زنان، در سال ۱۸۷۲ گفت «مهد آزادی و برابری در اروپا، سوئیس، دخترانش را بیش از همهی سلطنتهایی که محاصرهش کردهاند سرکوب میکند و بیبهره میگذارد. بالغترین ملت اروپا با نیمهی مؤنث خود همچون نابالغترین فرزندش رفتار میکند.» اما صد سال دیگر، دقیقاً تا فوریهی سال ۱۹۷۱ طول کشید تا زنان سوئیسی حق رأی پیدا کنند.
در ماه ژوئن سال جاری میلادی، حق رأی زنان در آمریکا صد ساله خواهد شد. هرچند که این واقعه را باید هر سال جشن گرفت و تقدیر کرد، اما نباید سویههای نژادپرستانهی سالهای مبارزه برای حق رأی زنان را زیر فرش پنهان کرد و نباید از یاد برد که تا سالها این حق تنها گره از کار زنان سفیدپوست طبقه متوسط و مرفه گشود.
هلن کلر نویسندهای بود نابینا و ناشنوا و بهرغم دشواریهای بسیار توانست خواندن، نوشتن و صحبت کردن بیاموزد، بنویسد و به نمادی از اراده تبدیل شد. این روایت غالب از هلن کلر است. اما او تا زمانی که زنده بود سعی داشت با این تصویر تکبعدی و «اسطورهی موفقیت شخصی» که رسانهها از او میساختند، مبارزه کند.
دستیابی زنان به «حق رأی» در دورهی شاه، از بسیاری جهات، محصول دههها تلاش جنبش زنان ایران بود. برخوردار شدن زنان از حق رأی راه را برای تصویب قوانین دیگری به نفع زنان نیز باز کرد. با انقلاب اسلامی، قوانینی که در پی حق رأی زنان برقرار شده بود از بین رفت، اما زنان از اصل حق رأی محروم نشدند: «حق رأی»، در کنار «حق آموزش»، از ماندگارترین دستاوردهای جنبش زنان ایران بود.
دستیابی زنان به «حق رأی» در دورهی شاه، از بسیاری جهات، محصول دههها تلاش جنبش زنان ایران بود. برخوردار شدن زنان از حق رأی راه را برای تصویب قوانین دیگری به نفع زنان نیز باز کرد. با انقلاب اسلامی، قوانینی که در پی حق رأی زنان برقرار شده بود از بین رفت، اما زنان از اصل حق رأی محروم نشدند: «حق رأی»، در کنار «حق آموزش»، از ماندگارترین دستاوردهای جنبش زنان ایران بود.