خورخه لوئیس بورخس، نویسندهی آرژانتینی، بیناییاش را ــ آنچه «نگاهِ خود در مقام خواننده و نویسنده» مینامید ــ در همان زمانی از دست داد که سرپرست کتابخانهی ملیِ آرژانتین شد.
سال گذشته فیلم داستانیِ «آرژانتین ۱۹۸۵» با روایتی جذاب و از زاویهی دیدِ دادستانها، توجه جهانیان را به این محاکمه جلب کرد. اولیسس دلا اوردِن اما امسال با فیلمی مستند به سراغ روایتِ خودِ محاکمه رفته است. محاکمهای که ۹ عضو ارشد حکومت نظامیان را قضاوت میکرد و در ۸ ماهی که جریان داشت بیش از ۸۰۰ نفر را برای ارائهی شهادت به دادگاه کشاند.
عدم درک متقابل میان نسل های «جدید» و «قدیم»، و سوءظن دوجانبهی ناشی از آن سابقهای دیرینه دارد. نشانههای چنین سوءظنی را به راحتی میتوان تا دوران باستان ردیابی کرد. اما در عصر مدرن که مشخصهاش تغییرات عمیقِ سریع و مداوم در شرایط زندگی است، سوءظن میان نسلها چشمگیرتر شده است.
آیا زمان و واقعیت صرفاً مجموعهای است از لحظات و ادراکاتی گسسته که هرکس به میل خود آنها را به هم پیوند میدهد؟ اگر این طور باشد، چطور میتوانیم تاریخ و گذشته را درک کنیم؟ بورخس، نویسندهی برجستهی آرژانتینی، در داستانهای خود شیوههای تازهای برای نگرش به زمان در اختیار ما میگذارد.